حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

مدح خوانی ولادت حضرت امام رضا علیه السلام _ محمدحسین پویانفر خدا وقتی تجلی کرد با انوار پنهانش

مدح خوانی ولادت حضرت امام رضا علیه السلام _ محمدحسین پویانفر خدا وقتی تجلی کرد با انوار پنهانش

خدا وقتی تجلی کرد با انوار پنهانش
کشید او پرده از غیب الغیوبش از شبستانش
خدا وقتی خودش را دید در آیینه بندانش
علی را آفرید و رفت با اسماء تابانش
به قربانش به قربانش به قربانش به قربانش

علیٌ حُبُهُ جُنَه قسیم النار یعنی او
امامُ الاِنس و جِنَه هزاران بار یعنی او
وصی مصطفی تکرار در تکرار یعنی او
فقط شیر خدا کرار در کرار یعنی او
چگونه شرح آنکه تا قیامت نیست پایانش

ببینید این مطهر در مطهر در مطهر را
تمام دلخوشی خانۀ موسی ابن‌جعفر را
علی یعنی تپش یعنی نفس زهرایِ اطهر را
علی یعنی رضا یعنی جگر حتی پیمبر را
علی یعنی مدینه مکه قربانِ خراسانش

دوباره رو به ایوانت امین الله های ما
سلام الله های ما نگاه و آه های ما
به درهای حرم خورده گره گر راه های ما
سر سال است دور تو بگردد ماه های ما
خداوندا سلامش کن یک ایران است و سلطانش

پشیمان می‌شود هرکس ننوشد جام سلطانی
چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی
بگردان جام چشمت را که عالم را بگردانی
سلیمانی شود مردی که پیشت کرد دربانی
فدای جذبۀ چشمی که سلطان شد سلیمانش

چنان موری که خود را این همه پروانه گم کرده
که هر زائر که می بینی دل دیوانه گم کرده
چنان مجذوب این جایم که مستی خانه گم کرده
کنار آب سقا خانه ات پیمانه گم کرده
شنیدم از نجف این را فدای صحن و ایوانش

هنوز عطر تو از شبهای نیشابور می آید
هنوز از این ضریحِ نقره باره خوشۀ انگور می آید
هنوز از کفشهای زائرانت نور می آید
هنوز آن روستایی از مسیر دور می آید
دوباره پا برهنه ساده آمد پیش جانانش

تو عیدی رو به سوی تو نماز عید می خوانم
زیارت نامه را در خانۀ خورشید می خوانم
تو را ما با قنوت عشق با امید می خوانم
خیال ماست راحت تا که بی تردید می خوانم
که پیش از عرض حاجت حاجتم را داده دستانش

همیشه دیده‌ام اینجا مریضی که شفایش دید
زنی بر روی سجاده براتِ کربلایش دید
کنار بچه‌ای معلول ، مردی گریه‌هایش دید
هنوز اشکش به چشمش که؛پسر را روی پایش دید
من و دارالشفایی که نگفته نه به مهمانش

بیا اردیبهشتی کن تو این اسفند ماهی را
کبوتر کن کبوتر کن کلاغِ رو سیاهی را
قبول از ما کن امشب این نماز اشتباهی را
کمی خرجِ دل ما کن نگاه گاه گاهی را
نگاهی نه به من بر مادر و بر دست لرزانش

تویی تنها که می فهمی سلام آخری ها را
تویی که دوست می داری دعای آذری ها را
کنار کفشداری ها مقام پادری ها را
به جان مادرت تحویل گیر این مادری ها را
فقط دستم به دامانت فقط دستم به دامانش

شب جمعه حرم بودم کمی در پشت در خواندم
نشد در کربلا اما در اینجا از جگر خواندم
شنیدم مادرت رفته که از داغ پسر خواندم
دو خط از روضه اکبر کنارت مختصر خواندم
چه بد سر نیزه ها کرده پریشانش پریشانش

فقط شمشیر می‌آمد فقط تکبیر می‌آمد
به بالا نیزه می‌رفت و به پایین تیر می‌آمد
به رویِ اِرباً اربایی صدایی پیر می‌آمد
خدایا عمه از خیمه اگر که دیر می‌آمد
پدرجان داده بود از غم همانجا با علی جانش

شاعر : #حسن_لطفی