حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

مدح خوانی ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها به نفس حاج مهدی سلحشور با اشک شوق جاری از چشم تر سلطان

مدح خوانی  ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها به نفس حاج مهدی سلحشور با اشک شوق جاری از چشم تر سلطان

با اشک شوق جاری از چشم تر سلطان
دارد خبرها می رسد از محضر سلطان
در جمع خوبانش دوباره دعوتم کرده
با مهربانی چشم ذره پرور سلطان
آباء و اجدادش تمامی سرورم هستند
آباء و اجدادم تمامی نوکر سلطان
از سائلان آبرو داری که محتاج اند
امشب دوباره پر شده دور و بر سلطان
قطعا از اینجا دست خالی برنمی گردم
با سفره ای که پهن کرده مادر سلطان
از یاد زهرا پر شده سرتاسر حجره
با عطر و بوی بی نظیر کوثر سلطان
از مادرش که بگذرم باید صدایش زد
این طفل را خیرالنساء دیگر سلطان
نذر قدم های عزیزش هدیه آوردم
ای خواهران من فدای خواهر سلطان
نامش اگر چه ظاهرا معصومه ست اما
” معصومه ” نه بلکه بگو ” تاج سر سلطان “
مهمان امشب انبیا و اولیا هستند
چشم انتظار دیدن أخت الرضا هستند

نور دل پیغمبر و جان امام آمد
از نسل زهرا دختری والامقام آمد
اولاد این خانه همه آوازه ای دارند
مولودی از نسل کریمان به نام آمد
روی زمین آیینۀ زهرای مرضیه ست
از آسمان ها مظهر حسن تمام آمد
حی تعالی زینبی دیگر عطا کرده
پس عمۀ خوب امامان همام آمد
گفتند دختر رحمت است و ما همه دیدیم
ابر کرامت ، منشأ فیض مدام آمد
گرم طوافش بهجت و گلپایگانی ها
پس کعبه ی سیار آیات عظام آمد
ذکر لبانم دم به دم یا ضامن آهوست
عیدی من امشب فقط با ضامن آهوست

شاعر شدم در خلوت کنج شبستانش
من را خجالت می دهد لطف فراوانش
شعرش شهادت می دهد فردا ، ضرر کرده
آن که ندارد نام او را بین دیوانش
سعدی اگر مهمان صحن آینه می شد
خرج حرم می شد حکایات ” گلستانش “
زیره به کرمان می برم وقتی که می بینم
شاه خراسان می شود شخصا ثناخوانش
خدمت به او بر خادمانش شأنیت داده
آسیه و حوا و مریم از کنیزانش
جان من و امثال من ارزش ندارد که
موسی بن جعفر می رود وقتی به قربان
تنها نه امثال من بی خانمان بلکه
جبرییل حتی لانه کرده زیر ایوانش
مانند طعم بوسه بر درهای چوبین اش
زیر زبانم مانده طعم خوب سوهانش
هم به دو تا گنبد میان شهر دل بستم
هم در اتوبان حرم تا به حرم مستم

شاعر :علیرضا خاکساری