نمایش جزئیات
روضه شهادت امام صادق علیه السلام حجت الاسلام شحیطاط
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ، وَمَوْضِعَ الرِّسالَةِ، وَمُخْتَلَفَ الْمَلائِكَةِ، وَمَهْبِطَ الْوَحْىِ، وَمَعْدِنَ الرَّحْمَةِ، وَخُزّانَ الْعِلْمِ، وَمُنْتَهَى الْحِلْمِ، وَاُصُولَ الْكَرَمِ، وَقادَةَ الاُْمَمِ، وَاَوْلِيآءَ النِّعَمِ، وَعَناصِرَ الاَْبْرارِ، وَدَعآئِمَ الاَْخْيارِ، وَساسَةَ الْعِبادِ، وَاَرْكانَ الْبِلادِ، وَاَبْوابَ الاْيمانِ، وَاُمَنآءَ الرَّحْمنِ، وَسُلالَةَ النَّبِيّينَ، وَصَفْوَةَ الْمُرْسَلينَ، وَعِتْرَةَ خِيَرَةِ رَبِّ الْعالَمينَ، وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتُهُ
کاش ایران می آمدی آقا
نزد ما اهلبیت محترمند
پیر مظلوم بی حرم، اینجا
پسران تو صاحب حرمند
کاش ایران می آمدی آقا
مردمش رأفت و حیاء دارند
ریسمان دست هم نمی بندند
همه دل های با صفا دارند
کاش ایران می آمدی آقا
در مدینه غریب افتادید
من بمیرم برایتان؛ گیرِ
عده ای نانجیب افتادید
کاش ایران می آمدی آقا
مردمش از مغیره بیزارند
حرمت گیسوی سپیدت را
در مدینه نگه نمی دارند ..
دیدن بین شعله ها داره گریه میکنه ..
مرغ دل یک بام دارد دو هوا
گه مدینه میرود گه کربلا ..
دیدن گریه میکنه سوال کردن آقاجان آتش که گریه نداره فرموده باشن دیدم این بچه ها از ین حجره به اون حجره یادِ دویدن بچه های جدِ غریبم تو کربلا افتادم .. گفت بابا :
اینجا چقدر دور و بَرَم داد میکشند
اُفتاده هر کجا گذرم داد میکشند
از نیزه دارها که توقع نداشتم
طفلانِ شام هم به سَرَم داد میکشند
بر میخورَد به من،چقدر بر سرِ رباب
تا ناله میکند پسرم داد میکشند
تقصیر من که نیست عمو روی نیزه نیست
عمه بگو که بی خبرم داد میکشند
با این طناب حق بده من هم زمین خورم
وقتی نمیشود بپرم داد میکشند
میمانم از مسیر که قدری نفس کشم
تا تیر میکشد کمرم داد میکشند
این چشمهای خیره به یک نقطه را ببین
خود را نمیشود بِبَرم داد میکشند
زنجیر میکشند کمی داد میکشم
چسبیده است روی پرم داد میکشند
بر نیزه بودی و دل من رفت عمه گفت
آهسته تر بگو پدرم ، داد میکشند
بابا نمی شود که بخوابیم میپریم
هِی وقتِ خواب رویِ سرم داد میکشند
شاعر : #حسن_لطفی
.