نمایش جزئیات

سینه زنی حضرت رقیه سلام الله علیها شب سوم محرم۱۴۰۱ حاج محمود کریمی

سینه زنی حضرت رقیه سلام الله علیها شب سوم محرم۱۴۰۱ حاج محمود کریمی

گفتم میای؛ با اکبر میای

سوار اسب با اصغر میای

فکرشم نمی‌کردم با سر میای

ابر چشات خونه؛ بارونه

خرابه‌مون مثل زندونه

بابا جون! بیا ما رو ببر خونه

 کجا بودی محبوبم؟!

بدون تو آشوبم

حال منو می‌پرسی

تو خوب باشی، من خوبم!

 موهات چی شده باباجون؟!

چشات چی شده باباجون؟!

فدای لب شیرینت

لبات چی شده باباجون؟!

 تنگ غروب، تو هجوم غم

مثه رباب، سینه می‌زدم

می‌شکست بغض دل‌تنگی حرم

میومدن دخترای شام

به دیدن اشک بی‌صدام

دیدن چادر پاره و عصام

 اگه تو رو می‌دیدن

بهم نمی‌خندیدن

عصای کوچیکم رو

ازم نمی‌دزدیدن

 پاهامو ببین باباجون!

موهامو ببین باباجون!

چشاتو به سختی دیدم

چشامو ببین باباجون!

 دیدی بابا شد موهام سفید

از بس‌که زجر موهامو کشید

آخرش به دادم، مادرت رسید

دل‌تنگتم بیشتر از همه

میگن شدم عین فاطمه

مادرت بغلم کرد یه عالمه

 می‌خوام به پات پرپر شم

می‌خوام برات مادر شم

شونه کنم موهاتو

اگه یکم بهتر شم

 ندارم جون باباجون!

بریم خونه‌مون باباجون!

رو نی به عمو عبّاسم

سلام برسون باباجون

.