نمایش جزئیات

سینه زنی امام حسن مجتبی علیه السلام ماه صفر۱۴۰۰ سیدرضا نریمانی

سینه زنی امام حسن مجتبی علیه السلام ماه صفر۱۴۰۰ سیدرضا نریمانی

چهل ساله اشکم، چهل ساله آهم
چهل ساله کوچه، شدقتلگاهم

چهل ساله تنها، شب و روز ندارم
روزا کوه صبرم، شبا بیقرارم

جگر سوخته یعنی، مَنِ خون جگر
که‌حتی تو این خونه بی مَحرم

چهل ساله داغی روی سینه ام
که زهری کشنده شده مرهمم

زمین‌خورده یعنی مَنِ غیرتی
که بعد از یه عمری نشد باورم

تو‌یِ کوچه ای تنگ، جلوی چشام
یکی دست بلند کرد به رو ‌مادرم

واویلتا، واویلتا...

حسن! کوچه مادر، صبوری همینه
زمین خورده یعنی، غریب مدینه

به همراه چادر، غرورم لگد شد
بهم خیلی برخورد، برام خیلی بد شد

توی آشوب کوچه، توی اِزدحام
بمیرم که حتی پناهی نداشت

زدن با چه جرمی؟ چرا بی هوا؟
آخه‌مادر من‌گناهی نداشت

از اون کوچه‌ تا خونه راهی نبود
تمام مسیر و فقط غصه خورد

بمیرم تا خونه فقط گریه کرد
همون جا بود که حسن از غصه مرد

واویلتا، واویلتا...