نمایش جزئیات
سینه زنی پیاده روی اربعین به نفس سیدمجید بنی فاطمه
قدم قدم موکبارو میگردم
ستون ستون دنبال یک نشونم
کجای این جمعیتی که میخوام
نمازمو پشت سرت بخونم
مگه میشه، شبای درد و غم به سر نیاد؟
مگه میشه، حبیب من تو این سفر نیاد؟
ما رو اینجا، امام عسکری صدا زده
مگه میشه، پدر صدا کنه پسر نیاد؟
میدونم، که بین زائرا
میدونم، میونِ مردمی
می سوزم، تو آتیش غمت
ای آقا! عمود چندمی؟
لَبَّیکَ یاصاحب الزمان...
شاید الان، تو جاده ای و شاید
گوشه کنارِ موکبا نشستی
دلم خوشه، که این قَدَر میدونم
تو هم کنار من تو جاده هستی
شاید الان، به زائرای تشنه آب میدی
یا تو موکب مسافرا رو جای خواب میدی
میشه باهم، یه بار بریم مزار مادرت مطمئنم
یه روز به این سوال جواب میدی
این لشکر، به یاری خدا هر چیزی براش فراهمه
از کوفه، با پرچم علی میریم تا مزار فاطمه
لَبَّیکَ یاصاحب الزمان...
قبول دارم، پیش تو رو سیاهم
منو سیاهی لشکرت حساب کن
از این سپاهِ اربعینی آقا
سربازای ظهور و انتخاب کن
کی میدونه، توو قلبت این روزا چی میگذرِ؟
غم غربت، یا غصه ی نبود لشکرِ؟
میدونم، که دلت ازم یه کم مُکَدَّرِ
ولی آقا! همیشه بخشش از بزرگترِ
میگردم، ولی مثه شما محبوبی
نمی بینم آقا
تا دنیا، حسینُ نشناسه
من از پا نمی شینم آقا
لَبَّیکَ یاصاحب الزمان...
.