حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

قسمت پایانی/روضه حضرت زهرا سلام الله علیها سیدمجید بنی فاطمه

قسمت پایانی/روضه حضرت زهرا سلام الله علیها سیدمجید بنی فاطمه

آي مَردم! حواستون به مادراتون باشه، همچين كه يه خورده قد كشيدي فكر ميكني مادر هنوز همون مادرِ، هر چي ميگذره مادر پيرتر ميشه، ضعيف تر ميشه، يادت باشه جلوتر از مادرت نرو، همه جا دستِ مادرت رو بگير، قربون صدقه اش برو، مادر تموم دلخوشيش اينه كه بچه اش رو تر و خشك كنه، غذا براش درست كنه، ميخواد اينجوري براش مادري كنه، دستِ محبت روي سرش ميكشه، اگه يه روز نتونه غذا درست كنه، اگه نتونه يه كاري برا بچه اش بكنه اينقدر غصه ميخوره...

من روضه ام همينه،  بچه ها بلند شدن ديدن مادر توي بستر نيست، اومدن نگاه كردن ديدن خودش تنور رو روشن كرده، كنيزاش گفتن: بي بي جان! تازه داره امروز حالتون خوب ميشه، ميخواي نون درست كنيد؟ ما خودمون درست ميكنيم، فرمود: نه! چند وقتيِ بچه هام دست پختِ من رو نخوردن...

يه وقت يه مادري يه كاري ميكنه حال خوبي داره، اما مادرِ ما فاطمه با دستِ شكسته اش نون درست ميكرد، خودش خونه رو آب و جارو كرد...

مادر جان يا فاطمه! داري ميري اما غصه ميخوري بچه هام گرسنه نمونن... اگه غذا جلوشون بذارن بچه هام تا من نباشم تا دستپخت من نباشه غذا نميخورن... مادرجان! حتي طاقت نداري يه شب گرسنگي بچه هات رو ببيني، من بميرم برا اون دختري كه هي ميگفت:عمه! از گرسنگي دلم درد ميكنه...*
 
زخانه ها همه بوي طعام مي آمد
ولي به جان تو بابا گرسنه خوابيدم
.