حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

قسمت اول روضه حضرت زهرا سلام الله علیها سید رضا نریمانی

قسمت اول روضه حضرت زهرا سلام الله علیها سید رضا نریمانی

فاش شد بر عاشقان از ذِکرُکُم فِی الذاکِرین
حمد دارد ذکر اسماء تو حَمدَ الشّاکرین

بردن نام تو حتی با وضو هم مشکل است
آری آری فرق دارد اسم تو با سایرین

*هر كي ميگه: يا زهرا اصلاً آروم ميشه...*

فهم تو کار پیمبرهاست کار ما که نیست
ما عَرَفنا قَدرُکِ! العفو! نَحنُ القاصرین!

*بالاخره يه مادر توي بچه هاش هم بچه ي خوب داره، هم بچه ي بد داره، اما مادر فرق نميذاره، مادريش رو ميكنه، تازه اونايي كه بد هستن رو بيشتر مادر تحويل ميگيره، هي براش دعا ميكنه: خدا اين بچه ي من رو هم اهلش كن، مادر با پدر فرق داره، هيچ وقت يه مادر بچه اش رو نميزنه...*

سینه چاک عصمتت از آخرین تا اولین
هاج و واجِ حکمتت از اولین تا آخِرین

عشقِ تو شرط قبول انبیایِ مرسلین
چادرت حَبلُ المَتین اهل بیتِ طاهرین

هرکجا که روضه ای باشد مزار فاطمه ست
پرچم روضه  ضریح و گریه کن ها زائرین

*ديگه نميخواد دنبال قبرِ بي بي بگرديم، توي همين روضه ها ضريحِ مادرِ، امشب اينجا حرمِ مادرِ، قربونت برم خانوم...*

سهم تو شلاق شد وَیلٌ لِقَومِ الظّالمین
صبر کرد اما علی! بَشَّر عِبادَ الصّابرین

به غرور شیعه برخورده تورا خیلی زدند
سوره کوثر نشسته در شرارِ کافرین

*كي گفته مادرِ ما رو يه نفر زده؟ كي گفته يه ضربه زدن؟ اگه يه ضربه زده بودن كه اينجوري نميشد، خيلي زهرا رو زدن، يه جوري زدن كه "امام صادق فرمود: علت شهادتِ مادر ما همون ضرباتي بود كه اون نامرد به بازوي مادرم زد" امام صادق نگفته: ضربه، فرمودند: ضربه هايي كه به مادرِ ما زدن...

نمي دونم كتك خوردي يا نه؟ آدم كتك ميخوره، يه روز، دو روز، سه روز تو بستر ميخوابه، اما نميدونم مادرِ ما زهرا رو چه جوري زدن كه دو سه ماه توي بستر افتاده بود، نميتونست از جاش بلند بشه، فاطمه رو به قصدِ كُشت زدن... آره يه وقت طرف پير باشه كتك بخوره امكان داره آدم بميره، اما فاطمه جوان بود زدن... يه جوري بود اوضاع زهرا كه روايت ميگه: يه روز كه از جاش بلند شد اميرالمؤمنين تعجب كرد، خانوم! بلند شدي؟

"بلال اون صحابه ي پيغمبر، از شهر زده بود بيرون، وقتي اومد خونه ي علي، بي بي گفت: بلال تو هم نبودي، تو هم رفتي، گفت: خانوم جان! ببخشيد من رو، نميتونستم اين اوضاع رو ببينم از شهر زدم بيرون..."بلال نتونست ببينه، من نميدونم علي چه جوري تحمل ميكرد؟...*

عده ای طعنه زدند و عده ای خیره شدند
لال گردد آن زبانها، کور چشم ناظرین

عده ای دستور دادند عده ای آتش زدند
لعنت ما تا ابد بر عاملین و آمرین

 شاعر پوریا هاشمی

.