نمایش جزئیات
قسمت دوم روضه حضرت زهرا سلام الله علیها سیدمجید بنی فاطمه
ای آهنی که کوره ی هیزم چشیده ای
دور از محلِ بوسه ی خَیرُالاَنام باش
سیصد مهاجم آمده، ای بی دفاعِ من!
در فکر دفع کردن این ازدحام باش
دیدم که تازیانه به گوشِ غلاف گفت
حالا پیِ شکنجه ی روحِ امام باش
*من یه سئوال دارم، اگه ببینی یه زنی کمک میخواد چه جوری کمکش میکنی؟ همه عالم وقتی میگن: یافاطمه! بی بی مددشون میده، حتی علی رو هم فاطمه کمک کرد، یه وقت یه زنِ عادی است، یه وقت کسی است که هر کسی میاد دَرِ خونه اش صدا میزنه، حتی لباس عروسیش رو هم به اون فقیر میبخشه، گردن بند میبخشه، روزگار یه کاری کرد فاطمه کمک خواست اما کسی کمکش نکرد، بین در و دیوار یه اتفاقی برای زهرا افتاد، همه ی دخترا وقتی به مشکلی میخورن باباشون رو صدا میزنن، نانجیب یه جور به در زد، ناله ی زهرا بلند شد" یا اَبَتاه!.."*
در کوچه خواست تا که شود حامیِ علی
دردا که تازیانه ی دشمن امان نداد
هر قهرمان کُند به نشانِ خود افتخار
زهرا نشانِ خود به علی هم نشان نداد
.