حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

روضه حضرت زهرا سلام الله علیها سید رضا نریمانی

روضه حضرت زهرا سلام الله علیها سید رضا نریمانی

" السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّة، السَّلاَمُ عَلَى مَحَالِّ مَعْرِفَةِ اللَّهِ وَ مَسَاكِنِ بَرَكَةِ اللَّهِ
وَ مَعَادِنِ حِكْمَةِ اللَّهِ وَ حَفَظَةِ سِرِّ اللَّه
  وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وِلایَتِکُمْ طِیبا لِخَلْقِنَا وَ طَهَارَةً لِأَنْفُسِنَا وَ تَزْکِیَةً لَنَا وَ کَفَّارَةً لِذُنُوبِنَا "
 
آنکه تابید رخش در شبِ یلدای علی
کیست جز فاطمه نوریّه ی شبهایِ علی
 
فاطمه کیست؟ همان است که در این نه سال
هر سحر بود خودش رَبّی الاَعلایِ علی
 
همه بر پاش میوفتند پیمبرها هم
ولی افتاد خودِ فاطمه بر پایِ علی
 
*پيغمبر هر وقت فاطمه رو ميديد، يه جوري احترم مي كرد انگار با مادرش داره رفتار ميكنه، هر وقت ميديد اگه نشسته بود فاطمه وارد ميشد، مي ايستاد، بلند ميشد دست به سينه ميذاشت، دستاي فاطمه رو مي بوسيد، ميگفت:فاطمه! من هر وقت تو رو مي بينم بوي بهشت رو استشمام ميكنم...*
 
بارها گفت پیمبر که علی جانِ من است
و شده فاطمه هم جانِ گوارایِ علی
 
زن نبینش! بخدا ظرفیتش را دارد
که به میدان بزند جنگ کُند جایِ علی
 
* همين كار رو هم كرد، به ميدون هم زد، اما معركه كجا بود، دَرِ خونه بود، بي بي برا جنگ نيومده، ديد اينا دارن در ميزنن اومد در رو باز كنه، كه اون نامرد لگد زد...*
 
هرچه گفته است علی بود ،علی بود علی
نیست بر لوح دلش غیر تولایِ علی
 
ما گدایان علی ریزه خورِ فاطمه ایم
جان فدایِ کَرَمَت حضرتِ زهرایِ علی!
 
حُکمِ لولاک ِخدا بود که فهماند به ما
اوست تنها سبب خلقتِ دنیایِ علی
 
این دو سه ماه چه آمد به سَرِ بانو که
بسته شد بر رخ او راه تماشایِ علی
 
یک در سوخته و یک زن سیلی خورده
ما بمیریم برایِ غمِ عُظمایِ علی
 
#شاعر پوريا هاشمي
 
يكم گريه كن حيدرم
بازم دست بكش رو سرم
 
از اين زندگي راضي ام
ولي ديگه بايد برم
 
شرمنده اتم اين روزا اگه
خونه ات بهم ريخته
 
تو صحنِ خونه قطره هاي خون
هر قدم ريخته
 
من خوبم علي! موهام يه كم سوخته
يه كم ريخته
 
بعدِ رفتنم حيدر
زود به زود بيا پيشم
 
ميشناسي تو زهرا رو
دل تنگِ صدات ميشم
 
درسته كه تو بسترم
يه چند روزه كه بهترم
 
از اين زندگي راضي ام
ولي ديگه بايد برم
 
من بايد برم
بيشتر حواست به حسن باشه
 
زينب رو نذاري
كه يه شب دور از وطن باشه
 
بميرم براي حسين
كه بايد بي كفن باشه
 
وقتي شد آتش شعله ور افتاد مادر
در بين آن ديوار و در افتاد مادر
 
وقتي لگد زد بر دَرِ خانه حرامي
ناله كشيدم از جگر افتاد مادر
 
در كنده شد روي زمين افتاد مادر
اي واي از در زودتر افتاد مادر
 
من ايستاده بودم ديدم كه در افتاد
حسن ناله ميزد: پدر! افتاد مادر
 
تو افتاده بودي دَرَم رويِ پهلوت
ديدم هر كي رد شد لگد زد به پهلوت
 
در بين دود و ازدحامِ نانجيبان
يه لحظه كُلاً از نظر افتاد مادر
 
در كوچه نامحرم سر او داد ميزد
از نعره ي بيدادگر افتاد مادر
 
وقتي صدا زد: آه! فضه خُذيني
فهميده بودم در خطر افتاد مادر
 
شاخه شکست و غنچه از شاخه جداشد
سِقطِ جنين شد پُشتِ در افتاد مادر
 
آنقدر زد در كوچه قنفذ مادرم را
آنقدر زد از بال و پر افتاد مادر
 
اين در بابايِ غريبم را زمين زد
در پيشِ رهگذر افتاد مادر
 
مرغ دل يك بام دارد دو هوا
گه مدينه مي رود گه كربلا
 
اينجا در پاي شوهرِ مظلوم افتاد
در كربلا پيشِ پسر افتاد مادر
 
وقتي حسين از  روي زين افتاد و ميديد
حامي ندارد يك نفر افتاد مادر
 
تا ديد ميخواهد آن تيرِ سه پر را
در آورد از پشت سر افتاد مادر
 
تا ديد لشكر حمله كرده بر حسينش
يا باِلعَصا يا بِالحَجَر افتاد مادر
 
تا ديد شمرِ بي حيا را بينِ گودال
خنجر كشيد از كمر افتاد مادر
 
لبِ گودال مادر افتاده
توي خيمه خواهر افتاده
 
رويِ پيكر خنجر افتاده
دَمِ خيمه دختر افتاده
 
به سمتِ گودال از خيمه دويدم من
شمر جلوتر بود دير رسيدم من
 
سَرِ تو دعوا بود دير رسيدم من
سَرِ تو رو بردن دير رسيدم من
 
يه گوشه ي گودال مادر و ديدم من
كه رفته بود از حال دير رسيدم من
 
اي كُشته ي گرسنه و تشنه ابي عبدالله!
حلقومتو سپردي به دشنه ابي عبدالله!
 
اي كُشته ي حسادتِ دنيا ابي عبدالله!
كُشتن تو رو مقابل زنها ابي عبدالله!
 
صدا زدي من رو خودم شنيدم من
صداي رگهات بود دير رسيدم من
 
گلوتو می بوسم
رگاتو می بوسم 
 
تو رو خدا دست و پا نزن
اینقده مادر رو صدا نزن
.