حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

مدح ولادت امام سجاد علیه السلام به نفس حاج محمدرضا طاهری

مدح ولادت امام سجاد علیه السلام  به نفس حاج محمدرضا طاهری

خدایِ عالیِ اعلی ندارد از تو عالی‌تر
ندارد در بساطِ خود از این عالی تعالی‌تر
 
"علیُّ حُبُه جُنَّه قَسیمُ النّارِ والجَنَّه"
"به حَمدِالله وَالمِنَّه"وَلی‌ُالله ست والی‌تر
 
اگر پا بر زمین کوبد علی افلاک می‌روبد
نباشد در کفِ دستش از این عالم سُفالی‌تر
 
اگر فرش نجف گردیم حَقّاً محترم گردیم
که از قالیچه‌ی تبریز می‌گردیم قالی‌تر
 
علی باید ؛ فقط ؛ حتماً ؛ امیرالمؤمنین باشد
علی آمد که او اینبار زین‌العابدین باشد
 
اگر جایی دهد زلفش دلِ دیوانه‌‌ی ما را
به بوی سیب او بخشم سمرقند و بخارا را
 
در آغوشِ حسین است و به رویِ دامنِ زینب
ببین بابا چه می‌بخشد گداها را گداها را
 
لبِ گهواره‌اش پروانه‌ی بی تاب اگر دیدید
بدان جبریل آورده است مبارک بادِ زهرا را
 
اگر بابابزرگ این است حتماً این نوه غوغاست
اَذانش را علی گفت و به دستش داد دنیا را
 
علی باید چُنان باشد علی باید چُنین باشد
علی آمد که او اینبار زین‌العابدین باشد
 
خدا را شُکر ما دیدیم شاهِ شهریاران را
خدا را شُکر ما دیدیم ماهِ ماه شعبان را
 
خدا این نکته را فرمود: وقتی فاطمه خندید
فرشته این سخن را گفت و بُرد از آسمان جان را
 
که زهرا طورِ دیگر طور دیگر دوست می‌دارد
میانِ این عروسانش عروسِ خاکِ ایران را
 
ببین که می‌بَرد امشب تبسمهای زیبایش
دلِ مادربزرگش را دلِ اولادِ سلمان را
 
علی از ماست از داماد ما زین سرزمین باشد
علی آمد که او اینبار زین‌العابدین باشد
 
بنا این بود بنشینی وگرنه میرِ میدانی
بنا باشد که برخیزی امیرِ تیغ دارانی
 
برایت لافَتی اِلا علی می‌آید از بالا
اگر سربند یازهرا ببندی رویِ پیشانی
 
هزار، الله‌اکبر را به بازویِ تو می‌خوانند
که با شمشیر می‌گردی علیِ اکبرِ ثانی
 
علیِ اکبرِ ثانی نه! تو بالاتر از آنی
تو عباسی نه! اینهم نه  که طوفان‌تر زِ طوفانی
 
علی در چهارده تصویر آمد دلنشین باشد
علی آمد که او اینبار زین‌العابدین باشد
 
تو صبح و شام می‌گِریی زِ سوزِ استخوان ،آقا!
به زخمِ کهنه‌ی زنجیر و بر زخمِ زبان، آقا!
 
زِ چشمانت که پرسیدند آقا سخت یعنی چه؟
سه دفعه شام گفتی و سه دفعه خیزران آقا!
 
قنوتت را که می‌دیدند خواهرهامی‌گفتند
امان از دزدِ انگشتر امان از ساربان، آقا!
 
تو سی‌سال است می‌گریی چرا پیراهنش بردند؟
تو سی‌سال است می‌سوزی زِ لبخندِ سنان، آقا!
 
علی آمد که عاشورا همیشه آتشین باشد
علی آمد که او اینبار زین‌العابدین باشد
 
#شاعر :حسن لطفی
.