نمایش جزئیات
سرود ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام به نفس حاج حنیف طاهری
می ایستم امروز خدا را به تماشا
ای محو شکوهت همه عالم وعقبا
ای جان!جوان مرد! به دامان تو دستم
من نیز جوانم، ولی افتاده ام از پا
آتش بزن آتش به دلم، کار دلم را
ای عشق مینداز از امروز به فردا
آتش بزن آتش به دلم، ای پسر عشق
یعنی که مکن با دل من هیچ مدارا
با آمدنت قاعده ی عشق به هم خورد
لیلای تو مجنون شد و مجنونِ تو لیلا
تا چشم گشودی به جهان، ساقی ما گفت :
” اَلمِنَّةُ لِلَّه" که در میکده شد وا
ای منطق رفتار تو چون خُلق محمد
معراج برای تو مهیاست، بفرما !
این پرده ای از شور عراقی و حجازی است
پیراهن تو چَنگ و جهان دست زلیخا
لب تشنه ی لب های تو لب های شراب است
لب وا کن و انگور بخواه از لبِ بابا
دل مانده، که لب های تو انگورِ بهشتی است
یا شیر خدا روی لبت کاشته خرما
عالم همه مبهوت تماشای حسین است
هر چند حسین است تو را محوِ تماشا
چون چشم تو دل می برد از گوشه نشینان
شد گوشه ی شش گوشه برای تو مهیا
از گوشه ی شش گوشه دلم با تو سفر کرد
ناگاه در آورد سر از گنبد خضرا
مجنونِ علی شد همه ی شهر ولی من
مجنونِ علی اکبر لیلام به مولا