نمایش جزئیات
مدحوتوسل ویژۀ میلادِ منجی عالم بشریت حضرت مهدی سلام الله علیه به نفس حاج ابوالفضل بختیاری
هرچه که داریم از اعتبار کریم است
شُکرِ خدا کارِ ما کنارِ کریم است
هرچه به ما میدهند از اول خلقت
محض گُلِ روی روزگارِ کریم است
ما نه فقط جبرئیل هم سرِ هر صبح
منتظرِ سیبِ آبدارِ کریم است
گر لبِ ما سرخ شد از خونِ جگر نیست
روزی ما شاخهی انارِ کریم است
جلوه نما بنگرم جمالِ علی را
تا که ببینم علی و آلِ علی را
وارث قدوسی قداست زهرا
صاحب سجادهی سیادت زهرا
ثانیهها جمعهها زمان طلوع است
تکیه به کعبه بزن به ساحت زهرا
قسمتِ پیر و جوان ما که نگردید
کاش شود دیدن تو قسمت زهرا
دیدهی دلدادگان به فتح تو مانده است
تا برسد دست ما به تربت زهرا
عاشقی ما تویی جمال محمّد
عشق محمّد بس است و آل محمّد
چشم به دیدار توست شاه خراسان
تا که بیایی شبی به گوشهی ایوان
کیستی ای آتش وجود پیمبر
کیستی ای مرتضی را همهی جان
گوش به فرمان توست تمامی گیتی
تا که بباری دوباره، حضرت باران
گفت که خدمت کند، حجت صادق
گر تو بیایی توراست خادم و دربان
*فرمود: آرزوی منه امام صادق اینه وقتی
مهدی ما میادباشمدررکابش بهش خدمت کنم .. ...*
حیرت محضیم از این حدیث از آن شأن
بیت فؤاد آورم زِ خطهی کرمان
گر مُتِمَسِک شود به ذِیلِ تو ابلیس
باز مقرب شود به درگه رحمان
سوی تو ما حاملِ سلامِ رضائیم
لشکر ایرانیِ امام رضائیم
راه تو جمع شهادت است و شهود است
راه خدایی است که آغوش گشوده است
لطف تو آری کرامت حَسنین است
خشم تو باری عذاب قوم ثمود است
راه تو روشن تر از طلألؤِ خورشید
وسعتِ تابیدن تو مُلکِ وجود است
عین قعود است یأس و ماندن و تردید
راه سلیمانیِ تو، عین صعود است
سایهی تو بر سر است اگر که نوشتیم
سُست تر از تار عنکبوت، یهود است
وقت ظهور تو نه که قبل ظهورت
زیرقدمهای شیعه آلسعود است
منتظر تیغ تو ست دولتِ پَستان
تا حَسَنِستان بسازی از عربستان
معنی اسلام اگر چه صلح و سلام است
آی که در بطنِ انتظار، قیام است
منتظر اهلِ دیار بی رمقی نیست
منتظران را دو چشم خفته حرام است
منتظر اهل بصیرت است و به گوشش
صحبت آتش به اختیار امام است
باید از این انتظار یاد بگیریم
راه کدامین ره است و چاه کدام است
راه فقط راه عشق راه حسین است
وعدهی ما با تو خیمهگاه حسین است
*فرمود هر کی نیمه ی شعبان ، زیارت کنه ابی عبدالله رو، گناهان ماقبل و مابعدش رو هم خدا میبخشه.."صَلی اللّه
عَلیک یا اباعَبدالله" دوتاقنداقه رو تو این ماه به عرش بردن، یکی ابی عبدالله یکی امروز، نرجس خاتون اومد دید بچه اش داخل گهواره نیست، مادره، زودی بهم ریخت،هول کرد،دویدخدمت آقا امام عسکری، آقاجان! بچه ام داخل گهواره نیست؛ آقا آرومش کرد، فرمود: نرجس خاتون، بچتو بردن آسمونیاطوافش کنن،برمیگرده، بمیرم برا اون مادری که، دست رو دست میزد تو خیمه، خدا بچه ام رو ابی عبدالله برده کِی بر میگردونه؟*
احساس مادری به همین شیر دادن است
آری ولی رباب ندارد چه فایده
پرسش نکن سه شعبه برایت بزرگ بود
وقتی کسی جواب ندارد چه فایده.
*بچه ی شیرخواره، شیش ماهه موهاش اونقد بلند نشده....گفت علی جان ...*
با چه سرتو را روی نی، بند میکنن
زلفت چو پیچ و تاب ندارد، چه فایده