نمایش جزئیات

روضه‌حضرت خدیجه سلام الله علیه اجراشده شب یازدهم ماه مبارک به نفس کربلایی حنیف طاهری

روضه‌حضرت خدیجه سلام الله علیه اجراشده شب یازدهم ماه مبارک به نفس کربلایی حنیف طاهری

دیروز یا امروز تو بستر بیماری مادر حرفاش رو  با دختر میزنه، از رفتار فاطمه با پیغمبر معلومه سفارش پیغمبر رو به فاطمه کرد. حواست به بابات باشه، بابات غریبه... لذا بعضی موقع ها که پیغمبر از جنگ برمیگشت پرستارِ پیغمبر فاطمه بود. سر و صورت پیغمبر رو می شست...
امیرالمؤمنین در جنگ اُحد نود زخم کاری بر داشت... پیغمبر بعد از جنگ اُحد یه پرستار برای امیرالمؤمنین در نظر گرفت که زخم‌های امیرالمؤمنین رو التیام ببخشه و مولا در یک خانه ای ساکن شد...
پرستار پرسید چرا نمیری خونه ات؟ مولا گفت: فاطمه من‌ رو با این‌حال ببینه اذیت میشه...
تو همین ماه رمضان، چند روز دیگه فرق اميرالمؤمنين شکافته میشه لذا شاید به  امام حسن علیه السلام وصیت کرد که :

ببند آن گونه فرقم را که در قبر
 نببیند فاطمه زخمِ سرم را

*وصیت کرد خدیجه اون دم آخر به فاطمه اش که حواست به بابات باشه...
روزای آخر هم فاطمه تو بستر بیماری  زینب روصدا زد، دخترم!..*

 هر چند غیر ناله به بستر نداشتم
دردی به غیرِ غربتِ حیدر نداشتم

زینب! دیگر برای ماندن مادر دعا مکن
من هم عروس گشتم و مادر نداشتم

مادر نداشتم که زدم فضّه را صدا
نزدیک تر از او به پَسِ در نداشتم

*اما...*

اكنون دو سرو قد، دو برادر كنار توست
من پشتوانه ای ز برادر نداشتم

"صَل اللهُ عَلیک یا ابا عَبدالله" این برادرا کجا بودن صبح یازدهم؟ دستاش رو زد زیر بغلش...*

چون چاره نیست میروم و میگذارمت
ای پاره پاره تن به خدا میسپارمت