حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

روضه وتوسل به امام رضا علیه السلام ویژهٔ ایام زیارت مخصوص اجرا شده به نفس حاج محمود کریمی

روضه وتوسل به امام رضا علیه السلام  ویژهٔ ایام زیارت مخصوص اجرا شده به نفس حاج محمود کریمی

آسمان است و خسوف قمرش معلوم است
غربت بی‌حد او از سفرش معلوم است

کوله‌بار سفر آخرتش را بسته
از مناجات و نمازِ سحرش، معلوم است

*امام رضا فرمود: ابا صلت اگر آمدم عبا به سر کشیدم دیگه با من حرف نزن، فقط در حجره رو ببند....*

موی آشفته و اوضاع به‌ هم‌ ریخته‌اش
با عبایی که کشیده به سرش، معلوم است

*مسیر خونه نزدیک بود ابا صلت میگه دیدم  آقا هی رو زمین مینشینه، هی با کمک دیوار بلند میشه، هی میگه وای مادر..‌.یکی از نشانه های غربت دوری از مادره...*

دو قدم راه نرفته، چِقدر می‌افتد
ناتوان‌ بودنش از زخم پَرش، معلوم است

به زمین‌خوردن او ارثیه‌ی مادری است
دردِ پیچیده به پهلو؛ اثرش معلوم است

وسط حجره‌ی دربسته به خود می‌پیچد
اثر زهر به روی جگرش، معلوم است

خواهرش نیست ببیند چه سرش آمده است
ولی از حالت بغض پسرش، معلوم است

لبِ او سرخ شد امّا به‌ خدا چوب نخورد
مجلس شام به چَشمان ترش، معلوم است

روی خاک است ولی زیر سمِ اسب نرفت
روضه‌ی عصر دهم در نظرش، معلوم است

نعل‌ها بود که محکم روی پیکر می‌رفت
یک‌ نفر در طلب جایزه با سر می‌رفت

*ابا صلت میگه دیدم امام رضا داره میاد چند قدم  که راه میاد هی روی زمین میشینه گریه می کنه. عبا رو سر کشیده. صورت مبارکشون رو‌کسی نمی دید اما اباصلت میدونست که  امام رضاست داره میاد دوید زیر بغل آقا رو بگیره.....
 دلها رفت تو ی یه کوچه. وقتی به علی خبر دادن فاطمه ات از دنیا رفت .تو‌مسجد بود حسنین آمدن‌ مسجد رو ورانداز کردن، بابا کجاست؟ گفتن بابا! مادراز دنیا رفت. یه مرتبه علی با صورت به زمین افتاد....
لنگر زمین و آسمان، ستون اسلام و مسلمین، شمشیر خدا و شیر خدا، پشت وپناه پیغمبر، کَنندهٔ در خیبر، فاتح بدر وحُنین، علی داره به طرف خونه میاد.. مسیر خونه نزدیک بود دیدن فاتح خیبر هی زمین میخورد بلند میشد می گفت: یا زهرا! به حجره رسید دیدن دیگه رو زانو‌ داره راه میاد بچه ها دارن میبینن اینم یه زمین‌خوردن. بازم بگم ....*

«از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین‌»

*اما همه ی این زمین‌خوردنها معلولِ یک زمین خوردنه. یا دوتا یا سه تا..اولیش مادر بین در ودیوار زمین خورد.دویش اونجا که کمربند علی رو‌گرفته بود با ضرب غلاف وتازیانه ولگد زمین‌خورد. یکیشم اون جا بود که امام‌حسن‌ میگه من دستم‌ تو‌ دست مادرم بود، چنان مادرم به دیوار خورد... بمیرم برا مادر پهلو شکسته ات آقاجان..*