حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

مدح وتوسل به حضرت جواد الائمه علیه السلام اجرا شده به نفس سید مجید بنی فاطمه

مدح وتوسل به حضرت جواد الائمه علیه السلام اجرا شده به نفس سید مجید بنی فاطمه

به لطف خدای جوادُالائمه
گدایم، گدای جوادُالائمه

غریبم نخوانید یا أیُهاالنّاس
شدم آشنای جوادُالائمه

رسیدم به آزادگی تا دلم شد
اسیر ولای جوادُالائمه

از آن صورت گندمین بوی گندم
گرفته هوای جوادُالائمه

رضای خدای امامِ رضا را
بِـجو در رضـای جوادُالائمه

اگر عاشقی هر نفس مثل سایه
برو در قفای جوادُ الائمه

تو و جنّت و قصر و حور، آی زاهد 
من و خاک پای جوادُالائمه

مَلَک در لباس کبوتر می آید 
به ایوانْ طلای جوادُالائمه

نه تنها فَلک، عرش هم، تکیه داده
به گلدسته های جوادُالائمه

شمیم دل انگیز مشهد می آید
زِ صحن و سرای جوادُالائمه

در این آخر ماه ذی القعده باید
بسوزم برای جوادالائمه

مرا بیمه ام می کند تا مُحرّم
لباسِ عزای جوادُالائمه

زنی بود و ظالم و دَف بود و پایکوبی
عطش بود و نای جوادُالائمه

درِ حجره را بسته اند، آه خانه
شده کربلای جوادُالائمه

بُریده بُریده، شکسته شکسته
می آید صدای جوادُالائمه

دَم العَطش شد دَم وا حسینا
عوض شد نوای جوادُالائمه

شبیه حسین، آه آبش ندادند
صدا زد، بمیرم جوابش ندادند

کنیزان شنیدند آهش بلند است
جوابی به حالِ خرابش ندادند

اگر منع کردند از شُرب آبش
ولی جا به بزم شرابش ندادند

تنش را رها بر روی بام کردند
ولی تیغ و نیزه عذابش ندادند

دَم آن همه کفترِ باوفا گرم
که تحویل بر آفتابش ندادند

تنش از سر بام در کوچه افتاد
ولی نعل ها پیچ و تابش ندادند

دگر سنگها بغض خود را نشانِ
گُلِ رویِ از خون خضابش ندادند

زمانی که تشییع شد، رهگذرها
عذابی به عالی جنابش ندادند

ولی آه، در گودیِ قتله گاهی
غروبی، غریبی پس از بی سپاهی

تنش زیر سُمّ ستوران رها شد
به بغض علی یکصد و ده هجا شد

همین که سرش رفت روی سنان ها
نشستند در موج خون آسمان ها

در آمد زِ عمق جگر، آهِ زنها
که در بین گودال می گفت تنها

زنی قد خمیده: بُنیّ بُنیّ
گُلِ سر بُریده: بُنیّ بُنیّ

شاعر:قاسم نعمتی