حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

مدح‌ و توسل به امیرالمؤمنین علی علیه السلام اجرا شده به نفس حاج محمد رضا طاهری

مدح‌ و توسل به امیرالمؤمنین علی علیه السلام  اجرا شده به نفس حاج محمد رضا طاهری

شب عاشقانگی  است و من 
شده ام گدای  تو  یا علی
به امید آنکه صدای من برسد 
به اهلِ سما علی   

چه کنم اگر که در آن میان نرسد
صدا به صدا علی 
تو که ای که نام بلند تو  به خدا 
رسانده مرا علی
به خدا که با تو رسیده ام به زُلال 
ذات خدا علی 

تو که ای که برتری از مکان و
 چُنین گذشته ای از زمان و 
تو که ای که از برهوتِ تن
 زده پل به مرکزِ بی کران

تو همان که در تو به حیرتم 
تو همان که اِنس و فرشتگان
تو همان که دَرک همه جهان

شده در صفاتِ تو ناتوان
 تو همان که قبلۀ اهل دل 
تو همان که قبله نما علی

نه عَجب که دُرِّ نجف شود 
 قطرات اشکِ زلالِ تو
 ظلمات بود و تو آمدی
  کَشَفَت دُجا به جمال تو 

تو محمدی و به این سبب
بَلَغ الاولیٰ  به کمال تو
 حَسنی وفاطمه و حسین 
حَسُنت جَمیعِ خِصالِ تو

صلوات بر تو و آل تو
همه وقت در همه جا علی 
 
تو چگونه آمده ای بگو 
که نه حاضری و نه غایب
چه بگویم از جَلوات تو 
تو که جِلوه گاه عجایبی 

تو ابو تراب و ابوالیَم و طلوع کُلِّ مطالبی
پدر مکرّم زینبی و شریک عرش مصائبی 
برسان مرا به جوار خود پس از آن به کرب وبلا

به خدا قسم که بدون تو همه جا همیشه مُشَوَّشَم
به بهشت بی تو نمی روم که بدون تو پُرهِ آتشم
نخورم مِی از خُمِ دیگران که خُمارِ کوثر بی غَشم

به کدام شیوه بیان کنم که چه می کشم 
نفسی اگر نکنی نظر به گدای بی سر و پا 

چه خوش است در تصور من
که تو نونِ بینِ  لَنا  شدی
چه خوش است ای شَه لا فَتا
که شکوه نقطه ی با شدی 

تو رسیده ای به وصال حق
 که امیر هر دو  سرا  شوی 
همه ترس من بُوَد از همین
 که خدا نکرده خدا شوی

شده ذکر هر شب قدر من
 بِکَ یا علی بِکَ یا علی
نه فرشته ای و نه آدمی
 تو فقط تجلیِ ایزدی
 
تو نگین حلقۀ انبیا و شکوه حضرت سرمدی 
چه در آسمان و چه در زمین تو سر آمدی

تو زبانزدی تو عزیزِ خانۀ فاطمه 
تو عزیز جانِ مُحمَدی
و تویی که وقت مباهله
 شده شرحِ انفسنا علی 

که علی است یَحکُمو ما یُرید 
که علی است  یُثبِتُ ما یَشاء
که علی است کل  سورۀ روم
که علی است معنی هَل اتا

که علی است منتهیُ الهِمَم
که علی است  سایۀ ماسِوا  
که علی است سعی به سوی حق 
و علی است مروه ی با صفا

نشود قبول حجِّ کسی به خدا بدون ولا، علی 
به خدا به اذن خدا فقط ابدی و ازلی شدی
و به کامِ مَردمِ میکده مِی ناب لَم یَزلی شدی
ملکوت ناب غزل شد و تو در آن عجب غزلی شدی 

خبری رسید و در آن خبر 
تو فقط امیر و علی شدی 
لِتُرابِ المَقدَمُ  جان فِدا 
دل و جان عاشق ما  علی

 

به خدا قسم که بدون تو
همه جا همیشه مشوّشم
به بهشت بی تو نمی‌روم
که بدون تو پُر آتشم
نخورم مِی از خُم دیگران
 که خمار کوثر بی غشم

به کدام شیوه بیان کنم
که چه می کشم که چه می‌کشم؟!
نفسی اگر نظر نکنی به گدای بی سر و پا علی

چه خوش است در تصوّر من که
 تو «نون» بین «لَـنـا» شوی
چه خوش است ای شه لافتی
 که شکوه نقطه با شوی

تو رسیده ای به وصال حق 
که امیر هر دو سرا شوی
همه ترس من بود از همین
 که خدا نکرده خدا شوی
شده ذکر هر شب قدر من
 «بِکَ یاعلی بِکَ یا علی»

نه فرشته‌ای و نه آدمی، تو فقط تجلّی ایزدی
تو نگین حلقه‌ی انبیا و شکوه حضرت سرمدی
چه در آسمان و چه در زمین تو سرآمدی، تو زبانزدی

تو عزیز خانه‌ی فاطمه، تو عزیز جانِ مُحمدی
و تویی که وقت مباهله شده شرح «أنفسنا» علی

که علیست «یَـحکُـمُ ما یُـرید»،
 علیست «یُـثبِـت ما یشاء»
که علیست کُنه سوره «روم» 
و علیست معنی «هَـل أتی»

که علیست «مُـنتَـهِـیُ الهِـمَـم»،
 که علیست سایه‌ی ماسوا
که علیست سعی به سوی حق
 و علیست مروه‌ی با صفا

نشود قبول حج کسی به خدا بدون ولا علی
به خدا به اذن خدا فقط ابدی شدی، ازلی شدی
و به کام مَردم میکده می ناب لَمْ یَزَلی شدی

ملکوت نابِ غزل شد و تو در آن عجب غزلی شدی
خبری رسید و در آن خبر تو فقط امیر و علی شدی
لِـتُـرابِ مَـقدَمِـکَ الفِـدا دل و جان عاشق ما علی

بنشین دوباره رجز بخوان که زمان کف زدن آمده
دَرِ قلعه‌ای که تو کنده ای ز هراس در سخن آمده

بروید از سر راه او که امیر بت شکن آمده
چه بد است عاقبت کسی که به جنگ تن به تن آمده

«به سپاهیان و یلان بگو بدهند آب طلا علی»

شده اند در مقابل تو همه
 شیرِ بی سر و یال و دُم
همه گفته اند و شنیده ام که
شدند«مُـعتَرِفٌ بِـکُـم»
نگران آن همه مرکبم

که فرار کرده و گشته گم
دل بی قرار و هوایی‌ام
شده رهسپار غدیر خُم
به چهارده خُم مِی قسم
احدی نرسیده تا علی

اسَدُاللها، اُذُنُ اللها، به شب بلند عبادتت
به کدام رتبه رسیده ای که خداست شاهد رُتْبَتَت
به نجف رسیده مسافری که رسد به فیضی زیارتت

به عنایتت به کرامتت به محبتت به شفاعتت
تو بگو به غیر حریم تو به کجا رود به کجا علی؟

همه شب نشسته خیال تو
 سر راه من، سر راه من
چه شود اگر که نگاه تو
 برسد شبی به نگاه من
به دو چشم غرق خیانتم،

 به دو چشم غرق گناه من
و تو ای سپیده نظر کنی
 به من و به روی سیاه من
چه غم از عذاب خدا اگر 
که تویی شفیع جزا علی

ثَقَلِ مدح دو چشم تو شده روشنایی دفترم
که علیست ذکر مداومم، صلوات قند مکرّرم

به جهان مُرید ابوذرم، مدیون مالک أشترم
نروم به زیر بیرق کس که غلام خادم قنبرم
همه عمر بنده‌ی حیدرم به حقیقت «إنّـما» علی

شاعر: احمد علوی