حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

قسمت پایانی روضه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شبِ ششم محرم ۱۴۰۱به نفس سید مهدی میرداماد

قسمت پایانی روضه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شبِ ششم محرم ۱۴۰۱به نفس سید مهدی میرداماد

این آقا زاده هم سنگ باران شد، هم شمشیر به فرقش خورد، هم سینه اش شکسته شد و استخوناش شکست. داغ قاسم برا ابی عبدالله اینقدر سخت شد. سیدالشهدا جای دیگه ای این‌جمله رو به کار نبرده جز برا قاسم‌، نه‌کنار اباالفضل، نه کنار علی اکبر، فقط کنار پیکر قاسم فرمود: "عَزَّ  وَ اللهِ عَلی عَمِّک" .خیلی کار سخت شده برا عموت. چرا سخت شد؟ یتیم و یادگار برادره، آره. سیزده ساله ی بی سپر وجوشنِ آره، اما سختی کار شاید اینجاست، شاید دوتا دلیل داشت حضرت فرمود."عَزَّ وَ الله عَلی عَمِّک" دلیل اول این بود. داغ قاسم خیلی روضه ها رو برا ابی عبدالله تازه کرد. انگار دوباره داغ دید. روضه ی قاسم یه روضه نیست. چندتا روضه است. اولین روضه ای که برا حسین زنده شد این بود قاسم رو سنگ‌باران کردندن باباش رو‌تیر باران کردن‌ شاید یاد برادرش حسن افتاد.

دومین روضه ای که براش تازه شد، نگاه کرد دید شمشیر به سر قاسم اصابت کرد شاید روضه ی باباش علی براش تازه شد. فرق شکافته، حسین رو برد کوفه. بعضی نقلها نوشتن یه نیزه هم به پهلوش زدن. شاید یاد پهلوی شکسته ی مادرش زهرا افتاد.ای حسین.....

اما یه روضه ی دیگه هم تو‌ دل این روضه هست .شایددلیل دومش این بود...شهدای کربلا یه بار بدنهاشون زیر سُمّ اسبها قرار گرفت. اما فقط دوتا شهیدن که جدای از همه، زنده زنده زیر سُمِّ اسبها قرارگرفتن. یه بدن زنده زنده زیر سم اسبها.. برا همین ابی عبدالله رسید میدون گرد وخاک اجازه نمی داد قاسم رو ببینه، صدارو‌ میشنید ولی قاسم رو‌ نمی دید. میشنید زیر دست و پا میگه عمو... استخونام شکست به دادم برس عمو ...*

نعلها روی تنت نقش ضریحی زده اند
تا شود سینه ی تو‌ پنجره فولاد حسین

*روضه ی این آقا زاده یه شبهات به باباش داره یه عبارتی تو زیارت امام حسن هست که میگه: سلام بر كسي که اینقدر تیر زدن تا کفنش پاره پاره و شبکه شبکه شد. همون کاری که تیرها با کفنِ باباش کردن سُمِّ اسبها و نعل اسب با بدن قاسم کرد.
ابی عبدالله‌ که رسید قاسم رو بغل کرد سینه اش رو‌ چسبوند به سینه اش  همونجوری که سینه به سینه چسبیده بود پاهاش رو، روی زمین می کشید. این  داستان سینه ی حسینه. این سینه ی چی کشیده که میگی "یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین" واسه همینه.این سینه، سینه ی قاسم رو به خودش چسبونده. این سینه سر علی اکبر رو قرارداده رو‌ خودش، این سینه سر علی اصغر روش ذبح شده، این سینه عبدالله روش ذبح شده، این سینه دیگه چکمه نمی خواد، تیر سه شعبه نمی خواد. حسین......