نمایش جزئیات
روضه و توسل به حضرت زینب کبری سلام الله علیها اجرا شده به نفس کربلایی حنیف طاهری
السَّلامُ عَلیک سَیِّدَنَا الْمَظْلوم وَ یا سَیَّدَنَا الْغَریب یا اباعَبدالله...
یادم نمیره چقدر صدات کردم و تو منو ندیدی
چقدر دعات کردم و تو منو ندیدی
کاشکی یه لحظه تو به دادم می رسیدی
خدا خدا کردن من اثر نداشت و
کسی دلش از دلِ من خبر نداشت و
به کی بگم داداش من تنهام گذاشت و
تنهام گذاشت و...
پاهام دیگه جون نداره بگو کجایی؟
دیگه دارم میمیرم از غم جدایی
اینجوری زندگی برام سخته خدایی
حسین...
یادم نمیره خیمه مونو سوزوندن و
یادم نمیره دل من و شکوندن و
یادم نمیره من و غریبه خودن و
یادم نمیره
نماز ظهر آخرت یادم نمیره
اینکه شکست بال و پرت یادمنمیره
گرفتی دست به کمرت یادمنمیره
یادم نمیره...
*از علقمه برگشتی ولی دیگه کمر راست نکردی ..*
یادمنمیره صورت تو رو خاکِ داغ کربلا بود
*ابی عبدالله توگودال خودش این خاکارو با دست جمع کرد زیر صورتش هی گفت:"إلهِى رِضًى بِقَضائِکَ تَسلِیمًا لأمْرِکَ لا مَعبودَ سِواکَ" یه وقت دید زینب بالا بلندی داره خاک رو سر می ریزه..دید زن وبچه اومدن دارن نگاه می کنن لحن مناجاتش عوض شد گفت:"یا غِیاثَ المُستَغیثینَ."
روی لبای خشک تو خدا خدا بود
اما نگات ولی همش به سمت خیمه ها بود
توداشتی خیمه هارونگاه می کردی ،نفسای آخرت بود، تکیه داده بودی به یه نیزه شکسته اما ...
نگاه اون حرومیا سمت حرم بود..
توگوشِ من فقط صدای مادرم بود