نمایش جزئیات
لباس شهامت
صبح ازل طلیعه ایام زینب است تابنده تر ز صبح بقا شام زینب است
اقدام او به یاری دین گشت ارجمند اسلام سر بلند ز اقدام زینب است
عیش و نشاط و خرمی اندر جهان ندید پیوسته پر زباد غم ، جام زینب است
در راه دین لباس شهامت چو دوختند زیبنده آن لباس بر اندام زینب است
سر زد به چوب محمل ، چو دید از جفا بر نوک نیزه رأس دلارام زینب است
خون دل شکسته که از فرق سر بریخت تا حشر زیب چهرة گل فام زینب است
عاجز بود زبان ز بیان غمش از آنک بی حدّ و حصر محنت و آلام زینب است
(سروی )تو راست فخر به شاهان روزگار تا منصب تو خدمت خدّام زینب است