حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

مدح خوانی ویژهٔ ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام اجرا شده به نفس استاد حاج منصور ارضی

مدح خوانی ویژهٔ ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام اجرا شده به نفس استاد حاج منصور ارضی

یا عبدالعظیم ای همه نور و برکات
داری چقدر صفا و لطف و حسنات
آخر تو که هستی که چنین آل الله
نام تو برند با سلام و صلوات ..


دوباره شهر مدینه بوی جنان آمد
نوید روشنی از هفت آسمان آمد 

فضایِ شهر که از عطرِ گل معطر شد
ز نسل پاک حسن عالَمی منور شد

قدم به خاک جهان زد گُلی خدایی بو
محدثِ علوی، یارِ مصطفایی رو

بنازم آنکه ز حکمت، رساند امدادش
به علم و حلم و صبوری، شبیهِ اجدادش

کسی که نور ولایت ز صورتش پیداست 
کسی که در ره اهدافِ فاطمی شیداست

کسی که از پَرِ قنداق، عاشق علی است
چه عاشقی، سه امامِ هُمام را ولی است

اگر چه خوبیِ آلِ کریم باید گفت 
کنون مدیحه ی عبدالعظیم باید گفت

مدیحِ عبدالعظیم است مدحِ پیغمبر 
چنانکه مُلکِ ری اَش کربلاست تا محشر

خدا وکیلی از آندم، که تازه مهمان شد
به لطفِ هادی دین، چلچراغ ایران شد

چه ناب رهبرمان، وصف میکند او را
ری است قبله ی تهران و اوست قبله نما

وجودِ اوست، که شد مُلکِ ری به قم پیوند
همانکه مکتب اسلام، زد از او لبخند

همانکه عرضه ی دینش رَهی مجرب شد
به محضرِ سه امام، آیتی مقرب شد

همانکه از شهِ دین، شیعه را پیام آورد
بما ز سوی امامِ رضا سلام آورد

همانکه درسِ امامِ جواد را خوانده 
به نزد هادیِ دین اعتقاد را خوانده

حدیث سلسله را نقل کرده از معصوم 
پیامِ کرب و بلا را گرفته از مظلوم

□  □  □
شبیهِ هادی دین، درد و داغ و هجران دید
به دوره ی متوکل، هزار هرمان دید

در آن زمان که حرم، شاهدِ تخاصم بود 
به چشمِ خویش نظاره گرِ تهاجم بود

حریم کرب و بلا ردِ پای عدوان شد
سه بار شخم زدند و بخاک یکسان شد

به امرِ حاکمِ ظالم، حرم به آب افتاد
ولی حسین، خودش از عطش ز تاب افتاد

نبود عبدالعظیم آنزمان که در گودال
تنِ حسین به سُمِ ستور شد پامال

اگر چه شد حرمِ یار بر سرش ویران
ولی ندید تنش را بزیرِ نیزه ، نهان

ندید حنجره اَش را، یهود نیزه زدند
چه نیزه ها به دهانی که جرعه جرعه زدند

ندید دخت علی، راهِ چاره میگیرد
ندید بوسه ز رگهای پاره میگیرد

ندید رختِ اسیری به جسمِ ناموسش 
و ماند اینهمه روضه، همیشه کابوسش

به ذکر دائمِ یا منتقم که عادت کرد
ز غصه بر تنِ خود جامه شهادت کرد

هنوز مجلسِ روضه بپاست در حرمش
دعا و ذکر و مناجات، فیضی از کرَمش

شاعر:محمود ژولیده