حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۱ به نفس مداح :حاج محسن عربخالقی

روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۱ به نفس مداح :حاج محسن عربخالقی

ان شاالله دروغ باشه این نقلها
همین حرفهایی که تو تاریخ هست

همین حرفهایی که، هزار مرتبه
برام داغ تر ازروضهٔ میخ هست 

از اون حرفها که میشه صد سال هم
از آثار زخمِ عمیقش نوشت

مثالش همون نامه ای بود که 
یه قاتل برای رفیقش نوشت

نوشت جات خالی عجب روزی بود 
معاویه‌! مردم با سر اومدن

توی خونه ی هیچکی هیزم نموند
با آتیش همه پشت در اومدن

آتیشی به پا کردم اون روز که 
خلیل هم اگه بود حتماً می سوخت 

به هیچکی نگو دیدم اون روز چطور
برا فاطمه قلبِ آهن می سوخت

معاویه!
نگفتم که ریحانهٔ مصطفی است
نگفتم ضعیفه، نگفتم زنه 

یه جوری زدم که دیگه پا نشه
یه جوری زدم که علی بشکنه
آنها تو را زدن، غرور علی شکست
 
زن جوان که نباید عصا به دست شود 
گرفت جورِ فلک لذّت بهار مرا 

زهرا! قرار بود که با هم دوباره حج برویم
به هم زدند حسودان، من و قرار مرا 

معاویه! 
میدونستم این ضربهٔ آخری 
سند میزنه بی گناهیشونو 

چشامو ولی رو بهش بستمو 
گرفتم از اونها تو راهی شونو 

به در می زدم...
هر چی میگفت فاطمه ام بیشتر می زدم ..
به ریشه ی یاس علی تبر می زدم 

*ابن عباس میگه سالها گذشته بود از ماجرای کوچه،دیدم امیرالمؤمنین یه گوشه نشسته، مولا حالش بده هی داره پشت دست میزنه. گفتم آقا چی شده ؟ فرمود:ابن عباس! برا پسر ابی طالب خیلی سخت بود..* 

چه خوب میزدن 
اگه نبودم اونو تا غروب میزدن 
علی داره درست میگه، به کوب میزدن!

*اگه اینجا نتونستن تا غروب بزنن کربلا تلافی کردن.. یه عده جمع شدن دور گودال"عِدَّةٌ بِالسُّیوف ..عِدَّةٌ بِالسَّنان..عِدَّةٌ بِالحِجار..."پیره مردها می اومدن  با عصا تبرکاً می زدن..

آه زدن .. آقامو قربةً إلی الله زدن ...*