نمایش جزئیات
روضه وتوسل ویژۀ وفات حضرت أُم البَنین سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج عباس حیدر زاده
کاش در این دمِ آخر پسرانت بودند
شرزه شیرانِ جگردارِ جوانت بودند
این زِمین گیر شدن،علت خونین بالی ست
سرِ بالین تو جایِ پسرانت خالی ست
گفتن از بی کسی ات حال بکاء می خواهد
مادرِ داغِ جوان دیده، عصا می خواهد
چه بگویم ؟ که از این بغض ، صدا می گیرد
چه کسی گوشه ی تابوت تو را می گیرد ؟
گفتنش نیز به جان، غُصه و غم می ریزد
مادر از مرگ پسر، زود به هم می ریزد
مادر ! این لحظه ی آخِرکمی از ماه بگو
از قد و قامتِ آن دلبر دلخواه بگو
روضه ی مَشک بخوان پشت سرت گریه کنیم
یک دلِ سیر برایِ قمرت گریه کنیم
مادر ! آنگونه بخوان که جگر عالم سوخت
پایِ این روضه شنیدم دلِ مروان هم سوخت
روضه ی مشک بخوان، روضه ی گودال نخوان
هر چه خواندی فقط از معجر و خلخال نخوان
خوب شد کرببلا را تو ندیدی مادر
خنده ی حرمله ها را تو ندیدی مادر
خوب شد شام بلا را تو ندیدی مادر
داخل طشت طلا را تو ندیدی مادر
کوهی از غم به سرِ شانه ی زینب دیدند
دخترت را ملاعام معذب دیدند ...
شاعر:وحیدقاسمی