نمایش جزئیات
سینه زنی وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۱ به نفس حاج محمود کریمی
چشم انتظار میهمان ، زد زیر گریه
بغضش شکست و ناگهان زد زیر گریه
دیگر توان ایستادن هم ندارد
طفلک نشست و بی امان زد زیر گریه
در کوچه های شام، شامش که ندادن
پیچید وقتی بوی نان، زد زیر گریه
دستش که بر زخم لب خشک پدر خورد
افتاد یاد خیزران زد زیر گریه
انگشتر بابا به یادش مانده بود
تا دید دست ساربان زد زیر گریه
خیلی دلش پر درد از بزم شراب است
پنهان زِ چشم دیگران زد زیر گریه
میگفت: بابا باز بابا باز بابا
با هق هق و لکنت زبان زد زیر گریه
با دیدن او حرمله زد زیرِ خنده
با دیدن شمر و سنان زد زیر گریه
سیلی، غم بازار، نامحرم، اسیری
با گفتنش هم روضه خوان زد زیر گریه
شیرین زبان قافله از دست رفت و
آمد کنارش عمه جان زد زیر گریه
شاعر:محمدحسن بیات لو