حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

مدح خوانی وتوسل ویژهٔ ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها و روز مادر اجرا شده به نفس حاج‌میثم‌ مطیعی

مدح خوانی وتوسل ویژهٔ ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها و روز مادر اجرا شده به نفس حاج‌میثم‌ مطیعی

درمیانِ شعر تو بانو اگر حاضر شدم
خواندنم اول کوثر و با نام تو طاهر شوم

در خیالم صحن و گنبد ساختم زائر شدم
نام شیرین تو بردم فاطمه! شاعر شدم

 رشته ای بر گردنِ ابیاتِ من افکنده دوست
می‌برد شعر مرا آنجا که خاطر خواهِ اوست

ناگهان دیدم میان خانه ی پیغمبرم
چون خدیجه غرقِ نوری از جهان دیگرم

چرخ میزد یک نفس روح القدس دوروبرم
تا نوشتم فاطمه بوسید برگِ دفترم

از شکوهش آسمان ساییده اینجا، سر به خاک
آسمان را با خودش آورده این دختر به خاک

ای محمد! دشمنت را دوست ابتر می‌کند
خانه ات را بوی ریحانه معطر می‌کند

دیدنش بار رسالت را سبک تر می کند
دختر است اما برایت کارِ مادر می‌کند

دختران آیاتِ رحمت مادران مهرآفرین 
می‌شود ام ابیها هر دو باهم بعد از این

یک زره خرجِ جهازت، حُسن هایت بی شمار
با تو حیدر روزِ خیبر حرز می‌خواهد چه کار

تا تو از تیغِ دو دم با عشق میگیری غبار
بعداز این مستانه ترصف می‌شکافدذوالفقار

قوت بازوی مولایی به مولا، فاطمه!
قصه ی پیوند دریایی به دریا، فاطمه!

در هوای عاشقی باهم کبوتر میشوید
هر دو کوثر میشوید و هر دو حیدر میشوید

هست شیرین نامتان، قندِ مکرر میشوید
هر دو در کُفواً احد با هم برابر میشوید

بیت هایم بر در بیت تو زانو می‌زند 
شاعران تنها برای یک نظر رو می‌زند

در کسا بی پرده با الله صحبت میکنی
هل أَتی را سفره ی نور وکرامت می کنی

فکرخلقی نیمه شب باحق که خلوت میکنی
در غم همسایه، ترک خوابِ راحت میکنی

مادری الحق که می آید به نامت، فاطمه!
می‌دهد از سوی ما مهدی سلامت، فاطمه!

امتحان پس داده ای درآسمان پیش از این
سالها بر عرش می تابید نورت چون نگین

حضرت حق چون دلش آمد بیایی بر زمین
واقعاً الحمدالله، رَبِّ العالمین

جلوه ی نور تو را تنها خدایت دیدوبس
فاطمه قدر تو را تنها علی فهمید وبس

عالمی در حیرت از این آسیا چرخاندنت
باتبسم خستگی را از علی پوشاندن است

در عجب روح الامین از طرز قرآن خواندنت
پیش نابینا میان حصنِ چادر ماندنت

حجب میراثت،حیا سایه نشین چادرت
داده دل حتی یهودی هم به دینِ چادرت

سفره ی نان خالی اما،سفره ی إِنعام پُر
خانه ات میخانه ساقی با سخاوت، جام پُر

از تو راضی ودلش از گردشِ ایام پُر
کعبه از بت خالی اما کوچه از اصنام پُر

ای زبانت ذوالفقارِ حیدر بی ذوالفقار
بت شکن! برخیز،بسته دست او را روزگار

عصا سلاح کلیم است نِی سلاح علی
علی به وقت حوادث عصا نمی گیرد

عصای فتحِ یدالله ذکر یا زهراست
بدون فاطمه فیض از خدا نمیگیرد