نمایش جزئیات

مدح و توسل ویژهٔ شهادت امام هادی علیه السلام اجرا شده به نفس سیدمهدی میرداماد

مدح و توسل ویژهٔ شهادت امام هادی علیه السلام اجرا شده به نفس سیدمهدی میرداماد

بر سرم سایه ی ایوان طلایی دارم
گوشه ی صحن عجب حال و هوایی دارم
از سر سفره ی او نان و نوایی دارم
سامرایی ام و عادت به گدایی دارم
 
سامرا کرب و بلایی به نظر می آید
این دو شش گوشه به دنیا چقدر می آید
 
ردّ پایش همه جا قبله نما می سازد
یک خط از جامعه اش جامعه را می سازد
خادمِ خانه اش از خاک طلا می سازد
کرمش نیز به شدّت به گدا می سازد
 
بی سبب نیست اگر عادتش احسان شده است
نوه ی ارشد آقای خراسان شده است
 
ذوالفقار تو به هر معرکه گفتار تو است
مثل آن حرز جوادی که نگهدار تو است
چه کسی با چه امیدی پِی آزار تو است
نفسِ فاطمه و دست علی  یار تو است
 
گوشه ی چَشم تو کافی است اشارت بکند
دشمنت که عددی نیست جسارت بکند
 
شیعیان تا به ابد بر سر پیمان هستند
تو اگر امر کنی گوش به فرمان هستند
صف به صف لشگرت از مردم ایران هستند
که به فرماندهی شاه خراسان هستند
 
سخت سیلی زده بر بی ادبی، با ادبش
هرکه لبیک علی النقی آید به لبش
 
ناله ها از دلِ بیچاره کنم کافی نیست
خویش را از غمت آواره کنم کافی نیست
گریه بر داغِ تو همواره کنم کافی نیست
پیروهن در غمِ تو پاره کنم کافی نیست
 
سال ها هم نفس حجره ی صبرت شده ای
کنج زندانی و همسایه ی قبرت شده ای

«حسین آرام‌جانم حسین روح وروانم
برمشامم میرسد هرلحظه بوی کربلا
بردلم ترسم بماند آرزوی کربلا
تشنه ی آب فراتم ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا»