حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

مناجات و توسل به امام زمان روحی له الفدا ویژه شهادت حضرت زینب سلام الله علیها به نفس حجت الاسلام یونس سمیعی

مناجات و توسل به امام زمان روحی له الفدا ویژه شهادت حضرت زینب سلام الله علیها به نفس حجت الاسلام یونس سمیعی

"الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم."

ای داغدار اصلی این روضه ها بیا 
صاحب عزای ماتمِ کرب و بلا بیا 

تنها امیدِ خلق جهان یابن فاطمه 
ای مُنتهای آروزی اولیاء بیا 

بالا گرفته ایم برایت دو دست را 
ای مرز استجابت قنوت و دعا بیا

فهمیده ایم با همه دنیا غریبه ای
دیگر به جان مادرت ای آشنا بیا

هفته به هفته میگذرد با خیالِ تو
پس لااقل به حُرمتِ خونِ خدا بیا

بیش از هزار سال تو هم گریه کرده ای
ای خون جگرِ قامتِ زینبِ کبری بیا

*تا تو نیايي هيچی عوض نمیشه، تا تو نیایی هیچی درست نمیشه...
ای آقایی که خودت فرمودی: یا جَدّاه! اگه اشک چشمم تمام بشه من خون گریه میکنم...
اما ما هنوز نشده خون برا جدت ابی عبدالله گریه کنیم، امام رضا فرمودند: أقرَحَ جُفُونَنا اونقدر ما برا جدمون گریه می کنیم پلک هامون زخم میشه...
یا صاحب الزمان! گریه های شما کجا و گریه های ما کجا؟...
آخه سئوال کرد اون عارف در عالم رویا، یا صاحب الزمان! فرمودید: خون گریه میکنم، برا کدوم مصیبت خون گریه می کنید؟ مصیبت علی اکبرِ؟ فرمود: علی اکبر هم خون گریه میکنه... مصیبتِ عباسِ؟ فرمود: عموجانمون هم خون گریه میکنه... آقا کدوم مصیبتِ؟ صدا ناله ی امام زمان بلند شد، فرمودن: امان از اسیریِ عمه جانمون زینب... آخه گفت: داداش! حسين!...*

از قوم ما کسی به اسارت نرفته بود
حتی کسی به بزم جسارت نرفته بود

*ببین روزگار زینب به کجا رسید، دیدن اُم حبیبه داره نذری میده، تا نذری رو به این اُسرا داد، بی بی زینب سریع گرفت، گفت: صدقه بر ما حرام است...
اُم حبیبه گفت: خانوم جان! من نذر دارم، هر اسیری تو کوفه میاد بهش نذری میدم، بی بی فرمود: برا چه چیزی نذر کردی؟ صدا زد: نذرم اینه یه بار دیگه خانومم زینب رو ببینم... الله اکبر، کنیز خانه ی زینب بوده اُم حبیبه، بعد سئوال کرد: شمارو از كجا آوردن؟ بي بي فرمود: ما از شهر پیغمبر مدینه اومدیم... اُم حبیبه یهو بهم ریخت، باز سئوال کرد: از کدوم محله؟ بی بی فرمود: بنی هاشم... سبد نذری رو رها کرد، گفت: خانوم! بگو خانومم زینب رو میشناسی یا نه؟ یه وقت بی بی صدا زد: اُم حبیبه! حق داری زینب رو نشناسی، من زینبم... 
اُم حبیبه صدا زد: باورم نمیشه زینب باشی، چرا؟ گفت: آخه زینبی رو که من میشناسم هر جا میرفت با حسینش بود، پس تو حسینت کو؟ گفت: تو سرت رو بالا بیار، اون سری که روی نیزه میدرخشه، سر حسین‌ِ منه...
امشب تو هم دلت بره کربلا، حسین جان! چقدر دلم برا کربلات تنگ شده...از همین راه دور سلام بدیم...

"اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن وَ عَلی عَلَیِ بْن الْحُسَین وَ عَلی اَوْلادِ الْحْسَیْن وَ عَلی اَصحابِ الْحُسَین"

بعد از روضه ی سیدالشهدا دعا مستجاب میشه، خدا رو با این اسم صدا بزنیم، هفت مرتبه:یا أَرْحَمَ الرّاحِمین...
به دستانِ بسته ی زینب، دست ما جلو نامرد دراز مگردان، همه مرضا شفا مرحمت بفرما، اموات، گذشتگان بد وارث و بی وارث همه رو امشب غریق رحمتت بفرما، ظهور امام زمان ما برسان، رهبر و مملکت ما محفوظ بدار، دشمنان ما سرنگون بگردان، هر کسی امشب به هر حاجت و مطلبی وارد این مجلس عزا شده حاجت روا بگردان، بِنَبیٍّ وَ آله رَحِمَ اللهُ مَن یَقراءُ الفاتحه مَعَ الصَلَوات...