نمایش جزئیات

ناجات با امام زمان روحی فدا وروضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شب بیست وششم رمضان به نفسِ سید رضا نریمانی

ناجات با امام زمان روحی فدا وروضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شب بیست وششم  رمضان به نفسِ سید رضا نریمانی

درفراق تو شَها زار شدن می ارزد
در پی‌ات دربدر و خوار شدن می‌ارزد 

من گرفتار تو هستم تو گرفتار منی
پای عشق تو گرفتار شدن‌ می‌ارزد 

دوری از تو به‌ خدا سخت مریضم کرده
از غم هجر تو بیمار شدن می ارزد 

بگذار عشق تو انگشت نمایم بکند
پای تو شهره انظار شدن می ارزد  

نیمه‌ شب وقت سحر به‌ وقت اذان با صوتِ
پسر فاطمه بیدار شدن می ارزد 

تو فقط لطف کن و کاسهٔ من را پرکن!
به تو هر روز بدهکار شدن می ارزد 

تا که در قلب تو جا باز کنم بی‌تابِ
روضهٔ مشک علمدار شدن می‌ارزد

آرزوی قمرت نقش بر آب است حسین
بعد از این خیمه ی خورشید خراب است حسین

دست عباس که افتاد حرم ریخت به هم
نگرانی پس از این حفظ حجاب است حسین

مشک ساقی هدف تیر و کمان ها شده است
گوئیا بخت علمدار به خواب است حسین

حرف تاراج حرم در دل لشکر پیچـید            
گوئیا غارت این خیمه ثواب است حسین

عاقـبت خـیـمۀ خـورشـید سـتونش افـتاد           
بعد از این ام بنین خانه خراب است حسین!

ام البنین در کربلا نبودی واویلا واویلا...
بر فرق عباست زدن نبودی واویلا واویلا..

*ابی عبدالله اومد کنار این بدن یه نگاهی به بدن عباسش کرد..روایت میگه حسین داد می زد و گریه می کرد..خودِ ابی عبدالله به همه ی اهل خیامش سفارش کرد. گفت: کسی بلند بلند گریه نکنه..دشمن شاد میشیم .. دست حق رو سینه ی زینبش گذاشت گفت: خدا صبرت بده..اما همین حسینی که همه رو سفارش به آروم‌گریه کردم می کرد خودش کنار بدن عباسش روایت میگه داد می زد وگریه می کرد...آخه میدونید چی دید..*

داداش داداش داداش 
پانشی افسوسی میشه، نذار بشه

داداش داداش داداش داداش
قضیه ناموسی میشه، نذار بشه

داداش داداش داداش داداش
اصغر گلو‌بوسی میشه، نذار بشه

*اما یه مرتبه دید عباس داره گریه می کنه
داداش تو‌ چرا گریه می کنی ؟ من باید ناله بزنم و گریه کنم برادری مثل تو رو از دست دادم. صدا زد..حسین جان! تو الان بالا سر م نشستی ..تو سر  عباس رو بغل گرفتی..دارم چند ساعت بعد رو‌ میبینم کسی نیست سر عزیز فاطمه رو‌به دامن بگیره..*