نمایش جزئیات

مناجات و توسل به صاحب الزمان روحی له الفدا و روضه حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۲به نفسِ حاج میثم‌ مطیعی

مناجات و توسل به صاحب الزمان روحی له الفدا و روضه حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۲به نفسِ حاج میثم‌ مطیعی

بیا که خانۀ چشمم شود چراغانی
اگر قدم بگذاری به چشم بارانی

بیا که بی‌ تو نیامد شبی به چشمم خواب
برای تو چه بگویم از این پریشانی؟

چرا کنم گله از روزهای دلتنگی؟
تو حال و روز دلم را نگفته می‌دانی!

*تا حالا روضه ی حضرت رقیه این طور شنیده بودی یا نه.. که هم تو با امام زمانت درد و دل کنی هم از زبون سه ساله با امام زمانش حرف بزنی..*

نه دل بدون تو طاقت می‌آورد دیگر
نه تو اگر که بیایی همیشه می‌مانی

چه کرده با دل من داغ دور از چشمت
چه کرده با دلم این گریه‌های پنهانی

*بابا! خبر داری آستین به دهان می گرفتیم‌ کسی صدامون رو‌نشنوه..عزیزدلم! ای شاه سر بریده ام..*

ببین سراغ تو را هر غروب می‌گیرم
قدم قدم من از این کوچه‌های کنعانی

نسیم مژدۀ پیراهن تو را آورد
نسیم آمده با حال و روز بارانی

نسیم آمده با عطر عود و خاکستر
نسیم آمده با ناله‌ای نیستانی

*بابا مگه تو تنور بودی تمام سرت رو‌خاکستر گرفته..بابا دخترت خیلی گرسنگی کشیده تا که سرتو برداشتم بوی نون اومد..حسین...*

بیا که دختر تو نیست ماندنی بی‌تو
بیا که کُشت مرا این شب زمستانی!

شاعر: یوسف رحیمی

*سر رو بلند کرد مراقبه این  سر از لای دستاش نیوفته..یه اتفاقی افتاد یه حرفایی زد.."فلما حرکوها فإذا هی قد فارقت روحها الدنیا" هرچی تکونش دادن دیدن جواب نمیده.. دخترش از دنیا رفت. از دیدن سر بریده دق کرد...*