نمایش جزئیات
قرآن خواندن سر بریده
زینب فاطمه (س) دم دروازه کوفه داشت خطبه می خواند. یک وقت دید در این غوغا یکی دارد قرآن می خواند. زینبی که برای قرآن می میرد، زینبی که برای دفاع از قرآن اسیر شده زینبی که با شنیدن یک آیه قرآن از بس عشق به قرآن می ورزد تمام خستگی هایش فراموش می شود، یک وقت دید یک نفر می گوید:أَم حَسِبتَ أنَّ أصحابَ الکهفِ وَ الرَّقیمِ کانوا مِن آیاتِنا عَجَبا
سرش را از محمل بیرون آورد دید سر بریده حسین(ع) بالای نیزه دارد قرآن می خواند. لا اله الا الله...الهی! به آبروی امام زمان(عج) تو را قسمت می دهم از ما دستگیری کن! به آبروی امام زمان(ع) دلهای ما، قلبهای ما، را به طرف دین و قرآن بکش!
خاکستر وجود مرا گردهی به باد از اشتیاق رو به ره کربلا کنم
حسین جان! حسین جان! یک وقت نایبة الزهراء، عقیلة العرب، دختر عفت و عصمت، دختر فصاحت و بلاغت سرش را از دریچه محمل بیرون آورد. این چه کسی است دارد قرآن می خواند؟ دید سربریده حسین(ع) است.
برون آورد سر از برج محمل سری را دید بر، نی کرده منزل
سر پر خون پیشانی شکسته غبار غم به رخسارش نشسته
سر تو خون به پای نیزه ریزد چرا خون از سر زینب نریزد
چنان از سوز هجران، آتش دل سر خود را بزد بر چوب محمل
صلی الله علیکم یا آل رسول الله! بحق الحسین و عترته المعصومین یا الله!