نمایش جزئیات

روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ پنجم محرم۱۴۰۲ به نفسِ سید مجید بنی فاطمه

روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده  شبِ پنجم محرم۱۴۰۲ به نفسِ سید مجید بنی فاطمه

"اَلْسلامُ عَلیکَ یا حَسنَ بنَ عَلی..."

ای چاره ساز مردم عالم، حسین جان!
آرامِ قلب های پر از غم، حسین جان!

 *همچین که میگی حسین جان، مادرش کِیف میکنه، به قول پیرغلاما میگن وقتی میگی حسین جان، مادرش میگه اگه حسین خودتو میگی خدا برات نگهش داره، اما اگه حسین منو میگی، هم با لب تشنه هم با لب دشنه، بین دو تا نهر آب کشتنش....*

باب نجات مردم درمانده از گناه
شرط قبولِ توبه ی آدم، حسین جان!

خواندیم آیه آیه غمت را و سوختیم
تفسیر سرخ سوره ی مریم، حسین جان!

فرصت کم است، روزیِ چَشم مرا بده
آقای گریه های دَمادم، حسین جان!

*وقتی تو رحِمِ مادرش هم بود مادرشو صدا زد.. مادرش گریه کرد، وقتی به دنیا اومد همه ی اهل بیت گریه کردن...مردم پشت سر پیغمبر نماز میخوندن، وقتی رفتن در سجود پیغمبر ذکر میگفت طولانی شد، همه تعجب کردن، عاقبت فهمیدن برا چی پیغمبر سجده ش رو طول داده. حسین علیه السلام  بازی می‌کرد اومده بود رو شونه ی پیغمبر، انقدر پیغمبر صبر کرد تا حسین پایین بیاد..*

«ای زینت دوش نبی
روی زمين جای تو نیست»

جانِ تمامِ مرثیه خوانان فدای تو
ای شورِ روضه های مُحَرَّم، حسین جان!

در پای روضه های تو، جان نذر کوچکی ست
ما را ببخش بابت این کم، حسین جان!

* وقتی یوسفُ آوردن تو بازار برای فروش، همه ثروتمندا جمع شدن دیدن عقبِ صف یه پیرزن دو تا کلاف نخ دستشه، گفتن پیرزن با دو تا کلاف نخ اومدی یوسف بخری؟ گفت: میدونم به من نمیفروشن، اما اومدم اسممو تو خریدارای یوسف بنویسم.
 
امشب بگو حسین جان میدونم بَدم، اما به جان علی اکبرت دوسِت دارم،  بگو حسین جان من تو این عالم یه نفرو خیلی دوست دارم اونم مادرمه، از بچگی لباس سیاه تنم میکرد میگفت برو برا حسین سینه بزن، هنوز دعام میکنه، اون روزا خودش لباس تنم میکرد حالا دیگه دستاش پیر شده دیگه رمق نداره، به جون مادرم دوسِت دارم، امشب ما رو بخر حسین جان، جون علی اکبرت یه نگاهی به ما بکن ما که جلو کاروانتو نگرفتیم...
 
 وقتی حُر اومد اول حرفی که ابی عبدالله زد فرمود: سرِتو بالا بیار، کسی که درِ خونه ی حسین میاد سربلندِ عالمه...  زن و مرد دستا بیاد بالا، همه با هم حسین جان..!*