نمایش جزئیات

روضه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شبِ هفتم محرم۱۴۰۲ به نفسِ کربلایی سید امیر حسینی

روضه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شبِ هفتم محرم۱۴۰۲ به نفسِ کربلایی سید امیر حسینی

سری که تا دیشب رو سینه ام بود 
حالا روی سر نیزه ها خوابه 

داره میسوزه جگرم ای وای 
گلم زیر آتیشِ آفتابه 

کاکلی که شونه کردم حالا تو دستهای باده 
حتی گهواره اتو دشمن، برده و پسم داده 

سفیدی گلوتو دوست داشتم 
علی ببین نیزه چکارت کرد
 
تو دست و پا میزدی و 
قاتل قهقهه میزد که شکارت کرد 

دندون شیریت هم انگار 
روی سرِ نیزه شکسته 

ای برات بمیره مادر 
چه کنم با دست بسته 

توی هجوم و غارت خیمه 
لباسهای سفیدت هم بردن 

گنجِ من و بابا حسینت رو
 با نیزه از تو خاک در آوردن 

یه کم از خون گلوت رو کاش میشد برام بیارن 
مادرای بچه مرده طاقت دوری ندارن 

*خواب رسول ترک رو دیدن گفت: رسول چه خبر؟گفت: تا حالا امام حسین چند بار اجازه داده قنداقهٔ علی اصغرش رو بگیرم براش لالایی بخونم.. گفتند چطور همچین اجازه ای بهت داده ؟گفت آخه هر جا میرفتم روضه علی اصغر دستام رو تکون میدادم..هی براش لالایی می خوندم*

آغوش خالیمو تکون میدم 
دستام هنوز عَطر تو رو داره 

هی دور نیزه ی تو میگردم 
مادر تو رو تنها نمیذاره

 غرق  خاک و خونی اما
 روی نیزه میدرخشی 

کاش با او چشای نازت
 بگی مادر و میبخشی 

وقتی رسید قافله در مجلس یزید 
بالا گرفت قائله در مجلس یزید 
 
بالا که رفت چوب، سه ساله بلند شد 
صبرش نداشت حوصله در مجلسِ یزید
 
داغِ دل رباب تازه شد که دید
بالا نشسته حرمله در مجلس یزید

«حسین،حسین ،حسین..»