نمایش جزئیات

روضه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شبِ هفتم محرم۱۴۰۲ به نفسِ سید مهدی حسینی

روضه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شبِ هفتم محرم۱۴۰۲ به نفسِ سید مهدی حسینی

شب هفتم شیر آوردن نذر اون که شیر نخورده
چرا اینقدربی قرارین بچه اتون که تیرنخورده

مجلس زنونه امشب روضه رو بهتر میفهمه
حرف مادر عزادار رو فقط مادر میفهمه

بری از هرکی بپرسی میگه باورم نمیشه
بچه ی شیرخواره رو لب تشنه کشتندمگه میشه؟؟

به خدا تصورش هم دل ما رو می سوزونه
بچه آب بخواد و بابا نتونه آب برسونه

ولی کربلا چه کردندغم ما رو زنده کردند
پسر از تشنگی جون داد پدر و شرمنده کردند

حرفِ إن ترحمونی جون ِآدمو می گیره 
هی میگفت آبش بدید یا آبشم ندید
می میره

یه دفعه صدایی اومد علی اصغر یه تکون خورد
خون گرفت صورت شاه و تیر رو دید به استخون خورد

اون طرف رباب تو خیمه دنبال خبر می گرده 
این طرف حسین با گریه هی میره هی برمیگرده

بچه رو داد دست زینب 
روضه رو سر بسته گفته

*بچه تیرخورد تنهاکسی که می تونست به ابی عبدالله کمک کنه فقط زینب بود این بچه تیرخورده سر آویزونه برد پشت خیمه زنها...*

بچه روداد دست زینب روضه روسربسته گفته
زینبم مراقبت کن یه موقع سرش نیفته

نمی خوام رباب ببینه خواهرم دل بی قرارم
بچه امو محکم بگیرش تیر رو میخوام در بیارم 

یاد اون ساعتی افتاد که توی مدینه مردن 
وقتی از سینه ی مادر میخ و با هم می کشیدن 

*بدجور حسین مستأصل شده بود. میگن عمه سادات تو‌ مصیبتهایی که تو زندگیش دو جا کم آورد چشماشو بست...یکی اون لحظه ای بود که با ابی عبدالله اومد پشت خیمه که وقتی ‌امام حسین گفت: محکم بگیر علی رو، فهمید میخواد تیر رو دراره یهو چشماشو بست هول کرد.. خیلی ترسید چون دید امام حسینم به نفس نفس افتاده...
یه جام  اون موقعی بود که دید نامرد لگد به در خونه میزد.. صداش تو صدا گم بود هی میگفت جلوتر نیا..*

«تو که می سوختی محسن عجب آغوش گرمی داشت
از این غم هیچکس مثل رباب آتش نمی گرفت»
 
 یا باب الحوائج یاعلی اصغر...لالای لالای لالای لالا لالایی لالایی..لالای لالای لالای لالا لالایی لالایی..

یکم آروم گریه کنید علیم خوابیده
خنده رو لباشه مگه چه خوابی دیده

خواب دیده برگشته عموش
خواب دیده خوب شده گلوش

خواب دیده روی صورتش
بارون چکیده