نمایش جزئیات

مناجات و توسل به امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شبِ هشتم محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج محمد رضا طاهری

مناجات و توسل به امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شبِ هشتم محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج محمد رضا طاهری

هر کس که عمر خویش را با عشق سر کرد
از اوّل عمرش، هوای دردسر کرد

من به کسی از گریه ام چیزی نگفتم
یک شهر را چشمان سرخم با خبر کرد

حتماً سرم را می‌گذارم زیر پایش
از کوچه‌ی ما هم اگر روزی، گذر کرد

* یا صاحب الزمان عج! هر جای عالم هستی امشب یه گوشه چشمم به ما بکن آقاجان..*

«حتماً سرم را می‌گذارم زیر پایش
گر زحمتت افتد نهی پای به چشمم
بگذار که من چشم به پایت بگذارم
حیف از تو عزیزی که منت یار بخواند
لیکن چه کنم جز تو یاری ندارم» 

هر چه که من کمتر برایش کار کردم
مزد مرا هر روز امّا بیشتر کرد

* مگه مزد بهتر ازین میخوای ؟ همون شب اولم که منو راه دادن از سرم زیاد بود. هر شبی که بهم اجازه میدن بیام در خونهٔ ابی عبدالله.. اسممو جزو گریه کنای حسین بنویسن، یعنی خیلی از سرم زیادی بهم عنایت کردن. آقاجانم!... عزیز دلم! اینجا فقط تو دستگاه امام حسینه.هیچ کجای دیگه نیست. تو هر عبادتی اگر ادا دربیاری میگن ریا داره میکنه. نه که ازت قبول نمیکنن. گناهم برات می نویسن اما ...*

اینجا ادای گریه را هم می‌پذیرند
هر کس نشد مهموم در روضه، ضرر کرد

من بکی أو ابکی اون که بگریونه، اون که گریه کنه، أو تباکی، کسی که خودشو شبیه گریه کن حسینم قرار بده، همین اندازه! امام داره میگه. حرف من و امثال من نیست. خب چی میشه؟ "وَجَبَت لَهُ الجَنَّه"، خدا بهشت رو برا کسی که حتی تو روضه امام حسین علیه السلام ادای گریه کنم در بیاره واجب میکنه.... تو نفس المهموم آورده. علما میدونن روایات کامل الزیارات احدی نمیتونه تشکیک کنه. روایاتی است که بسیار محکمه..اونجا داره حضرت میگه. خوش به حال کسی که بهش اجازه میدن فرصت براش مهیا میشه، جایی که علت همه ی خلقت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها می نشینه، اونجا حضرت میگه: حسین، صدای منه کمترین هم اونجا بلند بشه.*

هر چند ما را عشق او دیوانه کرده
مهر علی‌ اکبرش، دیوانه‌تر کرده

* خیلیا روضه های سیدالشهدا رو تک بعدی نگاه میکنن. اگر در حماسه ابی عبدالله رو می بینیم در همین روضه ای که امشب میخوایم عرض ادب کنیم. وقتی میخواد راهی میدان کنه علی اکبر رو،  یه لحظه هم تعلل نمیکنه، تا میگه بابا برم میدان؟ میگه برو قربونت برم . این یه نگاه، این یه روی سکه اشه..اما از موقعی که داره میره پشت سرش این جوون، ابی عبدالله محاسن روی دست گرفته. اشک میریزه. اصن غیر ازاین باشه تو باید شک کنی. در اوج احساسات، در عشق و علاقه ای که تو نسبت به پسرت داری، هرچقدش رو داری، اوجش در ابی عبدالله هست دیگه. مگه میشه نباشه؟ چطور اونجای روضه رو دیدی اینجای روضه رو ندیدی که ابی عبدالله وقتی رسید کنار بدن علی اکبر به چه حالی افتاد. برا همین حضرت می فرماید: "أنَا قَتیلُ العَبَرَةِ"..*

جان داد وقتی باغبانِ خسته فهمید
یک لشکر از روی گل باغش گذر کرد

با اکبر او نیزه کاری کرد مثل
کاری که با پهلوی زهرا، میخ در کرد