نمایش جزئیات

سینه زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ دهم محرم۱۴۰۲ به نفسِ سید مجید بنی فاطمه

سینه زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ دهم محرم۱۴۰۲ به نفسِ سید مجید بنی فاطمه

داره صدای دعا میاد
از تو دل خیمه ها میاد
نیمه های شب صدای قرآن
تو دشت کرب و بلا میاد

شب امتحان اصحابه 
قلب عالمی بی تابه
شب آخر اربابه

میلرزه دل عزیزای زهرا
کاش هیچوقت نرسه سحر خدایا
ای وای از دم غروب فردا

«ثارالله، حسین حسینِ مظلوم»

دیگه ساعتای آخره
خواهری پیش برادره
چیزی نمونده ببینه زینب 
برادرش رو که بی سره

میبینه رو خاک گوداله
تن عزیزش پاماله 
سرِ کشتنش جنجاله 

آخر سَر تو غروب پر غم و درد
میبینه رو سینشه شمر نامرد
میبینه تنش رو زیر و رو کرد

«ثارالله، حسین حسینِ مظلوم»

*شب عاشورایی حبیب میگه دیدم از دور یک کسی هی میشینه بلند میشه، اومدم جلو دیدم آقام ابی عبدالله ست، دیدم حضرت نشسته خودش با دستای خودش خارای بیابونو میکنه، عرض کردم آقا جان چه میکنی، فرمود حبیب فردا همه مونو میکشن حمله میکنن به خیمه ها، خیمه ها رو آتیش میزنن، بچه هام آواره ی بیابان ها میشن، دارم خارا رو جمع میکنم کمتر پاهای بچه هامو اذیت کنه..*

 نیزه نیزه دوباره سر نیزه
یک تنِ پاره اینقدَر نیزه

 این طرف دست من به روی سرم
آن طرف دست صد نفر نیزه

 تو هر سمت هم اگر خوردی
 نخوری کاش از کمر نیزه

 *آخه یه جا وقتی علی اصغر و بالا آورد تیر زدن، یه جا ابی عبدالله خودش اومد خطبه خوند، اما همچین که داشت صحبت میکرد، صدا زد منو می‌شناسید؟ من نوه ی پیغمبرم، من پسر صدیقه ی کُبرام، من پسر علی ولی اللهَ ام، آخ ..یه نانجیبی خم شد سنگی رو برداشت، پرت کرد، خورد به پیشونی حضرت، میگه لباس عربی رو بالا زد، خواست خون رو از رو صورت پاک کنه، حرمله چشمش افتاد به سینه ی حسین، یه تیر به سینه ی حسین زد، که هر چه حسین کرد نتونست بیرون بیاره، عاقبت تیر و از پشت درآورد، آخ بمیرم، حسین...*