نمایش جزئیات

روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شبِ هشتم محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج عباس واعظی

روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شبِ هشتم محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج عباس واعظی

هرکس که عمر خویش را باعشق سر کرد
از اول عمرم هوای دردسر کرد

من با کسی  از گریه ام چیزی نگفته ام
یک شهر را چشمان سرخم با خبر کرد

*این روزا هر کس شما رو ببینه حرفی هم نزنی نگات کنه میفهمه گریه کردی و  پریشونی و روضه بودی...*

من با کسی  از گریه ام چیزی نگفته ام
یک شهر را چشمان سرخم با خبر کرد

 حتمأ سرم را می‌گذارم زیر پایت
از کوچه ی ما هم اگر روزی گذر کرد

هر چه که من کمتر برایش کار کردم
مزد مرا هر روز اما بیشتر کرد


این بار هم دیر آمدم روضه ولی کَن
مثل همیشه چشم من را زود تر کرد

*دیر اومدم تا آمدم و نشستم و گفتم حسین! اشک منم سرازیر شد 
قربون اسمت برم آقا جانم!...*

گاهی خوشی با گریه حاصل می شود
پس هرکس نشد مهموم در روضه ضرر کرد

شادی هر دو جهان بی تو مرا جز غم نیست 
جت بی تو عذابش ز جهنم کم نیست

*شادی من همین گریه کردن تو روضه است حسین!...*

می کُشی مرا حسین 
می کُشی مرا حسین

هر چند ما را عشق او دیوانه کرد
مِهر علی اکبرش دیوانه تر کرد

*قربون جَوُونت برم آقا جانم آقا جانم....*

*یه عده آمدن مدینه خدمت ابی عبدالله گفتن ما خیلی تعریف آقا زاده علی اکبر رو شنیدیم اومدیم زیارتشون کنیم آقا زاده آمدن جمال دل آراشون رو دیدن مجذوب این جمال و کمال شدن، حضرت فرمود: دوستش دارید؟ گفتن: بله آقا! آقا فرمودند: اگه یه خار به پاش بخوره چیکار میکنید...؟ 
گفتند: خدا نکنه آقاجان! تیر به قلب ما بخوره و خار به پای این آقازاده نخوره...
ای کاش آقا فرموده بودن: پس من چه دلی دارم، یه روزی میاد میبینم تمام دشت رو پر از علی اکبر کردن...