نمایش جزئیات

روضه وتوسل به حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج عباس واعظی

روضه وتوسل به حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج عباس واعظی

دختر صبر مرتضی، زینب
هل اتی زینب انّما زینب
 
افتخار قبیله، یا زینب
السلام ای عقیله، یا زینب

ای نبوت به شأن زن، زینب
اسداللهِ بت شکن، زینب

فاطمه، حیدر و حسن، زینب
یک تنه، کُل پنج تن، زینب

عمه جانِ امام های منی
بهترین احترام های منی

ازهمین جا به گنبد تو سلام
به نگهبان مرقد تو سلام

به مقامات بی حد تو سلام
به سپاه زبانزد تو سلام

گر غباری رسد به قبر شما
زیر و رو میکنیم دنیا را

 نان خود را به دختران دادی
سهم خود را به دیگران دادی

تو تسلی به دیگران دادی
معجرت را به خواهران دادی

ساحل کشتی نجات شدی
سر پناه مخدرات شدی

سه برادر کبوترت بودند
بچه های برادرت بودند

راه بندان معبرت بودند
پاسبان های معجرت بودند

*الهی برات بمیرم عمه جان سادات...*

پاسبان های معجرت بودند

همه دور و بر شما، خانم
که مبادا به کوچه ها، خانم

چند روزه که کار منه اشک و آه
یادم نمیره گودال قتلگاه

با لب تشنه جون دادی داداش
برات بمیرم میزنی دست پا

وای با پا روی سینه ات نشست
وای خنجر شو گرفت رو دست
وای امید زینب رو شکست

حسین...... آرام جانم

رفتی و من موندمو این دخترا
تاولِ پا و غارتِ معجرا

مُردم از اون لحضه ای که راس تو
جلو چشم زدن روی نیزه ها

وای بدن تو جا موند تو گودال
افتاده بودی بی پر رو بال
سرپیراهن تو جنجال

*مگه میشه اسم بی بی زینب بیاد و اسمی از این عزیز نزد*

 خوشی به قلبم دست رد 
رقیه تو یکی لگد زد 

یه شب بهونه تو همش می گرفت 
یکی با سیلی خیلی بد زد

جگر خواهر او ریخت بهم بس کن شمر
گیسوانم ریخت به هم بس کن شمر

آمدی سر ببری تیز کن این خنجر را
از قفا حنجر او ریخت به هم  بس کن

بی حیا دست که داری به نوک چکمه چرا؟
گیسوی مادر او ریخت بهم بس کن شمر

این چه رسمی است عرب نیزه خود می شکند
همه ی پیکر او ریخت بهم بس کن شمر