نمایش جزئیات

سینه زنی و توسل ویژه اربعین حسینی اجرا شده به نفسِ حاج عباس واعظی

سینه زنی و توسل ویژه اربعین حسینی اجرا شده به نفسِ حاج عباس واعظی

اربعینی ز تو جدا مانده
کاروانی که بی صدا مانده
 
کاروان شکسته برگشته
کشته ی زير دست و پا مانده
 
بر رخ تک تک یتیمانت
جای سيلی بی هوا مانده
 
نه کمر مانده از زندنهاشان
نه رمق بین دست و پا مانده
 
عوض تکه های پيرهنت
تکه هایی ز بوريا مانده
 
از تو شرمنده ام برادر جان
در خرابه رقيه جا مانده
 
روضه خواندم برای صبر خودم
من نشستم کنارِ قبر خودم
 
دخترت رفت که میهمان باشد
رفت که مهمان آسمان باشد
 
چقدر حسرت لبت را خورد
چقدر گفت که خیزران باشد
 
این‌ که انصاف نیست من باشم
سر تو‌ دست این‌ و آن باشد
 
 یا که گاهی سر پر از خونت
بر سر نیزه سایه بان باشد
 
بی تو یک اربعین کتک‌ خوردم
در امان تا که کاروان باشد
 
من شبیه تو‌ پر شکسته شدم 
سر بلندم‌ که سر شکسته شدم
 
*حضرت زینب سر حسین رو‌ تو‌ محمل نشسته بود رو نیزه دید گفت حسین شهید شدی، اسیر شدم، شهید دادی ،شهید دادم، تیر خوردی تازیانه خوردم، روا نیست سر تو‌ خون آلود سر زینب سالم چنان سر به چوبه ی محمل زد..روای میگه من ندیدم چی شد اما دیدم خون تازه رو زمین ریخته.. آی حسین... *
 
دشمنت بر دلم شرر می زد
شعله بر جانِ شعله ور میزد
 
دخترت را کنار نیزه ی تو
از روی عمد بیشتر میزد
 
حرمله گوییا مغیره شده 
گوییا باز پشت در میزد
 
هر زمانی که گریه سر میداد
دخترت را دو سه نفر میزد
 
بین محمل رباب غش میکرد 
 اصغرت نیزه تا که پر میزد

.