نمایش جزئیات

مدح وتوسل ویژهٔ ولادت اباالمهدی امام‌ حسن عسکری علیه السلام اجرا شده به نفس حاج محمد رضا بذری

مدح وتوسل ویژهٔ ولادت اباالمهدی امام‌ حسن عسکری علیه السلام اجرا شده به نفس حاج محمد رضا بذری

سرداب سامرای تو بیتُ الحرام ما
 کم مانده عِطر باده بگیرد کلام ما 

سردابِ سامرای تو بیتُ الحرام ما
هر بوسه بر ضریح تو شد استعلام ما

ما نذر کرده ایم که قربانیَت شویم 
آقا بگو که سر ببُرند از کدامِ ما ؟؟

یک شب اگر بدون ولایت ،سحر کنیم 
شیری که خورده ایم ز مادر، حرامِ ما

مهرت به غیر شیعه نصیب کسـی نشد
این عشق را سند زده، زهرا به نام ما 

جز خانه ی کریم که جایی نداشتیـم
پر شد همیشه خانه ات، از ازدحامِ ما 

از برکتِ نگاه تو، ما رزق میخوریم 
ذکر حسن حسن، نمک هر طعام ما 

آقا جانم!
بد دردی است هجرِ حرم، مرهمی بده 
در دست توست، نسخه ای از التیام ما
 
وقت طواف مرقد شش گوشه ات رسد
یکباره عِطر کرب و بلا بر مشام ما

 از حرمت تو روز جزا حفظ میشود
 در پیش دیده گان همه، احترام ما 

از حُب قیمتیِ تو، قیمت گرفته ایم
با نوکریِ تو،همه عزت گرفته ایم

آن شب که سعدی در گلستان گریه میکرد 
آن شب که حافظ هم غزل خوان گریه میکرد 

در مطلعِ ماه، آسْمان رنگ عزا داشت
آن شب هلالِ ماه، پنهان گریه میکرد
 
بر گنبد شاهِ چراغ، آن پرچمِ سبز 
یک پارچه با کلِّ ایران، گریه میکرد 

در هجر زوّاری که دیگر بر نگشتن
گلدسته هم دم با شهیدان گریه میکرد 

بر مشهدِ شاهِ چراغ آتش گشودن 
شیراز با شاهِ خراسان گریه می کرد
 
تا حُرمت موسی بن جعفر را شکستن 
معصومه در قم، دل پریشان گریه میکرد

در آن شبِ پاییز ایرانِ غم انگیز 
یک ریز چون ابر بهاران گریه میکرد 

بر جانِ آذربایجان هم آذر افتاد 
مازندران هم پای گیلان گریه میکرد 

یک ملت از داغ شهیدانِ حرم سوخت 
سردارِ دلها هم به کرمان گریه میکرد 

*زمان امیرالمومنین عمار تو جنگ صفین به شهادت رسید.این روایت از پیامبره.. یهو صدا بلند شد که هر کسی عمار و بکشه آشوبگره ...تو لشکر معاویه یک عده مخالف معاویه شدن، با نقلی که مطرح شد. همه بهن ریختن. یهو از همین ترفند استفاده کردن و گفتن ما مقصر نیستیم امیرالمومنین مقصره، علی مقصره که عمار و به میدان جنگ آورد. ورق برگشت به همین سادگی..از جهل مردم  استفاده کردن، الآنم همینه...میدانِ جنگ، یکی از حربه های  مهمشون استفاده از جنگ ترکیبی و رسانه است مراقب باشید گول نخورید.*

یک ملت از داغ شهیدانِ حرم سوخت 
سردار دلها ،هم به کرمان گریه میکرد

مادر ،کنار کودک ِ بی جانش افتاد 
تا پای جان بر پاره ی جان گریه میکرد 

طفل یتیمی بی امان در صحن میگشت 
از دیدن آن صحنه ،حیران گریه میکرد 

هنگامه ی پرواز ، پر از دستش افتاد 
خادم زمین افتاد و دربان گریه میکرد 

آن شب ضریح از قلب سوزان زار میزد
هر زائری، کنج شبستان گریه میکرد 

آیینه های دل شکسته ،غرق خون شد 
هرآینه هر خشت و ایوان گریه میکرد 

آن شب زیارت‌ها ، مفاتیح الجنان شد
با هر زیارتنامه قرآن گریه میکرد 

یک نوجوان همراه عبدالله و قاسم
از شوق جانان با دل و جان گریه میکرد 

هر کس که میدید آن غروب جانفزا را 
بر غربتِ شام غریبان گریه میکرد
 
 باید که مقتل خواند، اما با اشاره 
خاتم به انگشتِ سلیمان گریه میکرد 

آن شب دمید از خون طفل و  پیر لاله 
از هفت ساله بود تا هفتاد ساله 

وقتی گلوها با گلوله لاله گون شد
ذکر حرم «انا الیه راجعون» شد

حتی در اوج گریه، نصتوح، ایستادیم 
ابری، ولی محکم‌تر از کوه ایستادیم 

ما با شهادت افضلُ الاعمال داریم 
تا مطلعُ الفجرِ فرج، چشم انتظاریم 

«السلام علیکم یا اهل بیت النبوه