نمایش جزئیات

روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها گریز به روضه حضرت معصومه سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج مهدی رسولی

روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها گریز به روضه حضرت معصومه سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج مهدی رسولی

با سر رسیده ای، بگو از پیکری که نیست
از مصحف ورق ورق و پرپری که نیست

*روضه برا ساداته، الهی قربون اون خانمی که صدا میزد داداش..*

نه تو به غارت رفته ای، نه من به غارت
نه تو جسارت دیده ای، نه من جسارت
پس ما دو تا قربان آن خواهر برادر

*سر رو دادن، بغل گرفت، خوش اومدی قربونت بشم، نگران بود، گفت: بابا اول بگو امشب میمونی یا میری؟ چیکاره ای بابا؟ آخ جونم بابا! آخ عمرم بابا! آخ نفسم بابا! این خاصیت دختره ها، تا سر رو بغل کرد گفت بابا یا منو ببر یا بمون پیشم امشب..*

بابا!
شبها که سر به سردیِ این خاک مینهم
رو دست مهربان نوازشگری که نیست

*گفت قربونت اومدی سر حرفم باز شده، به خودت قسم چند روزه لام تا کام حرف نزدم..*

بابا!
دستی کشید عمه بر این پلک ها و گفت
حالا شدی شبیه همان مادری که نیست 

*الان اگه من روضه نخونم میگن لابد داره نفس تازه میکنه، لابد داره آب میخوره، اما اگه طولانی بشه نخوندنم، بعضیا میگن چیشد؟ عادت خانم اینه چادر رو سر میکشه گریه میکنه، چادر رو برمیدارن، چیشد دیگه روضه خون نمیخونه؟ خرابه رو ریخته بود به هم نازدانه، گفت بابا، روضه کوتاهش خوبه..تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل..*

گفت بابا
ما بودیم، حرمله بود

*از این هم بدتر میشه؟ آره صبر کن*

ما بودیم، حرمله بود، عمو نبود

*نازدانه همه رو ریخته به هم، یهو دیدن صداش دیگه نمیاد، من امشب باید دلتو یه جا دیگه ببرم، هرچی گوش دادن، صبر کردن، نه دیگه حرف نمیزنه، آروم آروم همه بچه ها سرِ زانو، چیشد؟ زینب اومد، اصلا بابا رو بده من، دیگه نمیخواد، تا سر رو گرفتن دیدن نازدانه افتاد رو زمین، صدای ناله ها بلند شد، صدای گریه ی زینب بلند شد، خوب چی میخوای بگی؟ تا خودِ خرابه یک کلمه به احترام زینب حرف نزده، چند روزه یه کلمه حرف نزده، اما وای از اون روزی که بزرگتر خودش ناله بزنه، دیگه بقیه رو نمیشه نگه داشت، تازه سر حرفش وا شد، کی؟ دیدن از گوشه ی خرابه صدا داره میاد، صدای کیه؟*

*لالا لالا لالا...رباب زبون گرفته*

لالا لالا لالا
یکم دیگه دووم بیار

*چی زینبو پیر کرد؟ گفت حسین به کی بگم باورش میشه؟ پنجاه سال گریه کردم، میدونی باعث مرگ زینب چیه؟ ربابه...

گفت: پسرم!
به کمک عمه جونت، بچه ها رو خوابوندم
تو سخت ترین شام غریبون عالم

حالا توی این بیابون، دنبال تو میگردم
گل نازم، خیلی پریشونه حالم

کجایی گل نازم، صدا کن منو بازم
بیا تا برات از دستام گهواره بسازم

لالایی لالایی، یعنی الان کجایی؟
لالایی لالایی، کجای کربلایی؟
لالایی لالایی، نکنه رو نیزه هایی 

* تا نامه ی امام رضا رو بست، یه نگاه کرد به داداش هاش گفت بلند شید، گفتن چه خبره؟ گفت دوباره یه علی رو دستشو بستن، یه فاطمه باید بلند شه، دوباره یه لشکر اومدن پشت در، این لحن نامه ی داداشم به من عین ناله های امیرالمؤمنینه‌‌.. *

تا از صمیم دل به علی اقتدا کند
میخواست جان خسته ی خود را فدا کند

دانی چرا به پشتِ در آمد گل نبی؟
گلچین مگر ز ساحت قدسش حیا کند

*امام زمان عذر میخوام ..*

مادر زنی نبود که بیخود فغان کند
از در سوال کن ز چه این سان نوا کند؟

و لَستُ اَدری خَبَراً مِسماری 
مادرم زمین خورد

وَ لَستُ اَدری خَبَراً مِسماری 
با پا به در زد

و لَستُ اَدری خَبَراً مِسماری 
به نیت قتل پسر زد