نمایش جزئیات
روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج محمود کریمی - نشست و بست نگاهی به چشمهای کبود
نشست و بست نگاهی به چشمهای کبود
بر آن شکسته، شکسته نظاره ای فرمود
و ریخت اشک، غریبی، کنار مهتابی
که رفته بود رخش در خسوف آتش و دود
نگاه، آه؛ سپس گریه، بعد هق هق شد
*بچه هاش امشب نمیتونن گریه کنن، شما امشب گریه کنین، بیاین بجای اربابتون امشب بلند بلند گریه کنین*
نگاه، آه، سپس گریه، بعد هق هق شد
ندیده بود چنینش شکسته چَشم وجود
*آخه نگفته بود چیشده، به سلمان گفته بود: سلمان! گریه میکنم از جای زخم میخ در خون جاری میشه..*
برای حرف زدن، زار التماسش کرد
تمام بی کسی اش را به کار برد و سرود
دو دیده باز کن ای نور دیده های علی
چرا ز خانه سفر کردی ای عزیزم زود
«آی جوونِ علی...»
به اشک خویش، امیرِ فَمَن یَمُت یَرَنی
عزیزِ رفته سفر را دوباره زنده نمود
*همچین که گفت من علی ام چشماش رو باز کرد، دیدی رو کسی که از هوش رفته آب میریزن چشماشو باز میکنه.. فاطمه از دنیا رفته، با آب ریختن به صورت که کسی که از دنیا رفته برنمیگرده، مگه اشک علی یه کاری کنه، هر جوری صداش زد، فاطمه جان! ای دختر رسول خدا! ای دختر کسی که زکات رو با عباش میبرد درِ خونه ی بیچاره ها، دید جواب نمیده، مادرِ حسن! فاطمه رفته، مادرِ حسین! فاطمه رفته، چی بگم؟ زهرا جان من علی ام، های های شروع کرد گریه کردن..*
شکفت بر لبِ زهرا دمِ غریبم وای
به روی چِشم خدا دیده ی کبود گشود
گرفت اشک علی، به دست زخمی و گفت
شنیدم از پدرم نیمه ی شبی فرمود:
که عرش لرزه بگیرد ز گریه ی مظلوم
*چقدر مظلومیت غزه رو دیدی؟ بچه ها رو دیدی، خانواده ها، زن و بچه، اونایی که دستشون به هیچ جا نمیرسید، چقدر وجودت آزرده شد؟ همه ی عالم اگه اینطوری مظلوم بشن، به اندازه ی یه ساعتِ مظلومیت علی نمیشه، ببین اربابت چی بود که علی میفرمود: لا یوم کیومک یا اباعبدالله..*
به عرش لرزه بیفتد ز گریه ی مظلوم
بساز با غم زهرا بخاطر معبود
سپرده ام به همه فاطمیه دم گیرند
*شما رو بی بی صدا میزنه، شخصا دعوت میکنه، محرم هم بی بی صدات میزنه، اصلا تا حالا کجا دیدی بری خونه ی مادرت، داداشت دعوت کنه؟ مادرت میگه فلان شب بیا، آخ مادر، کاش برای تشییع پیکرت ما رو هم صدا میزدی..*
علی جان!
سپرده ام به همه فاطمیه دم گیرند
فداییِ تو شدن عشق قلبیِ من بود
*مَن ماتَ علی حُبِّ علی ماتَ شَهیدا، ببین حالا اگه کسی برای علی شهید بشه چی میشه..*
کجاست آنکه بگوید به مادر سادات
دو جمله روضه ی جانانه ی شررآلود
*علی کنار پشت و پناهش نشست، آروم گریه میکرد..*
کنار ساقی و در پیش آن همه دشمن
چقدر خسته و تنها حسین گریه نمود
حجاب قامت زینب به خاک افتاد
عمود خیمه ی سلطان عرش خورده عمود
شنیده ایم سرش را به روی نِی بستند
چه کرده با سرِ سردار عشق، ضرب عمود
همین که از کفِ شیرِ علی عَلم افتاد
برای غارت خیمه، شغال پنجه گشود
بگو به گوشِ دلیرِ غیورِ آلِ علی
چقدر دشمن از این خیمه گوشواره ربود
اباالفضل!
چه خوب شد که ندیدی چه حال سختی داشت
کبوتری که اسیر شرار آتش بود
به گوش میرسد از عرش آهِ امّ بنین
زمین زده قمرم را نگاه های حسود
گریز آخر این روضه باز مادری است
که با شکسته دلی با غلام خود فرمود:
بخوان به آهِ جگرسوزِ روضه خوانِ حسین
تنور خانه ی خولی که جای شاه نبود