نمایش جزئیات
روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج میثم مطیعی -افتاده روی خاک وسرش را گرفته بود
افتاده روی خاک وسرش را گرفته بود
از بس که درد دور وبرش را گرفته بود
او زنده مانده بود علی را کمک کند
اما ز درد بال و پرش را گرفته بود
او ناتوان نبود ولی ضربه سخت بود
تیزی میخ در پسرش را گرفته بود
*مادرمون رشیده بود...مادرم سالم بود...اصلا مریض هم نبود..حاج آقا قرائتی فرمودند: ای کاش با شمشیر شهیدت کرده بودند،مجروحت کردن، مریضت کردن...ذره ذره آبت کردن "حتّی صارَت کالخَیال..."کار به جایی رسید،مادرم مثل مرده متحرک شد...*
بعد از هجوم ،فضه به دادش رسیده بود
ای خاک بر سرم، کمرش را گرفته بود
با رخت های بچه ی نوزاد گریه داشت
لابد که ماتمِ پسرش را گرفته بود
دیگر صدای نافله هایش نمیرسید
وقتی که ناله ها سحرش را گرفته بود
یک لحظه سیر چهره ی اولاد خود ندید
اشکش امانِ چشمِ ترش را گرفته بود
با حرفهاش ریخت دلِ کودکانِ او
وقتی بهانه ی پدرش را گرفته بود
#شاعر:سید محمد حسینی
*بچه ها دست بلند کنید مادر میخواد دعا کنه...خوشحال شدند...گفتند:ممکن نیست دعای مادرمون قبول نشه...الان غصه هامون تموم میشه...اگه مادر دعا کنه، بابا دیگه مظلوم نمی مونه...اگر مادر دعا کنه خونه ی ما اینقدر ساکت وسرد نمیمونه اگه مادر دعا کنه صدای خنده دوباره خونه ی ما رو پر میکنه،اگه مادر دعا کنه دیگه کسی بعد از پیغمبر ما رو اذیت نمی کنه...یک مرتبه صدا زد:"اللهم عجل وفاتی سریعا..."بچه هاش با یک ناامیدی دستا رو پایین انداختند...مادر نمیخواد بمونه...*
اگر می توانی بمانی،بمان
عزیزم تو خیلی جوانی،بمان....