نمایش جزئیات

متن روضه و شعر شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها - بیا که گنبد خضراست دیده بر راهت

متن روضه و شعر شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها - بیا که گنبد خضراست دیده بر راهت

اللهمّ صلّ علی فاطمهٔ و أبیها و بعلها و بنیها و السّرّ المستودع فیها بعدد ما أحاط به علمک...

لَعنَ اللهُ قَاتلِیکِ وَ ضَارِبیِکِ و ظَالِمِیکِ وَ غَاصِبی حقِّکِ یا مُولاتِی یا فاطمَةُ الزهراء

اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا

بیا که گنبد خضراست دیده بر راهت
بیا که حیدر تنهاست دیده بر راهت

یابن الحسن!

چقدر منتظران تو بی صدا رفتند
نگاه مضطرب ماست دیده بر راهت

به هر دیار عزادار مادرند همه
بیا که عترت طاهاست دیده بر راهت

قسم به خاک نشسته بر چادر مادر
سکوت غربت دنیاست دیده بر راهت

هنوز ناله ی مادر به گوش می آید
بیا که حضرت زهراست دیده بر راهت

*مرحوم علامه امینی می فرمایند: اینکه نوشته اند حضرت زهرا سلام الله علیها پشت در سه بار ناله زده اند اشتباهه، حضرت زهرا چهاربار ناله زدند، اولین بار رسول خدا رو صدا زدند.دومین بار آقا امیرالمومنین رو صدا زدند، ناله ی سوم صدا زدند:"یا فِضَّةُ خُذینی".... فضه ی خادمه رو صدا زدند... امّا در ناله چهارم صدا زدند: مهدی جان!... کجایی پسرم!...

دلا امشب بسوزه برا دلِ امام زمان، الان هم شايد مدينه باشه، كنار قبر مادرشون فاطمه، ياصاحب الزمان!...*
 
عزيزِ بي قرينه كي ميآيي؟
سحر خيزِ مدينه كي ميآيي؟
 
عزيزم مادرت چشم انتظاره
دواي دردِ سينه كي ميآيي؟
 
*يه جمله بگم با چشم سوزان بريم مدينه، ميگه: ديدم مقداد هي دست روي دست مزينه، توي كوچه نميره، گفتم: مقداد! چرا توي كوچه نميري؟ گفت: آخه اين همون كوچه اي است كه پسرِ فاطمه هي صدا زده: واي مادرم! واي مادرم! مادرم! مادرم!... اوناي كه مشكل داريد، اونايي كه ميخوان با دلِ زينب هم ناله بشن بسم الله، هر كي هم مادر نداره ثواب اين روضه رو بفرسته براش...*
 
فلك ديدي چه خاكي بر سرم كرد
به طفلي رخت ماتم بر تنم كرد
 
الهي بشكنه دستِ مغيره
كه بينِ كوچه ها بي مادرم كرد
 
*صدا زد: زينبم! حسنم! حسينم! اُم كلثوم! بريد وضو بگيريد ميخوام دعا كنم، بچه ها خوشحال شدن، مادرمون ميخواد برا خودش دعا كنه، دعا كنه حالش حتما خوب ميشه... بچه ها نشستن تا مادر دعا كنه، اونا هم آمين بگن، اما يه وقت مادرشون دستاش رو بالا آوُرد، صدا زد: "اللهم عجّل وَفاتی سَریعا" يعني خدا حالا ديگه مرگِ من رو برسون...
جمله ي آخرِ من، از همه التماس دعا، خيلي به علي سخت گذشت، كي؟ اون شبي كه ميخواد فاطمه اش رو به خاك بسپاره، اون لحظه اي كه دست برد زيرِ بدن فاطمه، اون رو بالا آوُرد، ديد زهرا بدنش آب شده، يه نگاه دور و برش كرد، ديد كسي نيست كمكش كنه...*
 
دست من نيرو ندارد اين همه
تا بريزد خاك روي فاطمه
 
*اما من بگم: يا اميرالمؤمنين! درسته بازوي فاطمه ات رو شكستن، درسته پهلوي فاطمه ات رو شكستن، اما شما فاطمه رو غسل داديد، كفن كرديد، اما من ميخوام بگم: من بميرم برا زينب، هر چي نگاه به بدنِ داداشش ميكنه، ديد هيچ جاي سالمي به بدنش نمونده، هي فرياد ميزد:" يا اُماه!...* مادر بيا كربلا... من بمیرم برا دل امام سجاد، کفن پیدا نکرد، بدن باباش ابی عبدالله رو با بوریا ...  دستت رو بيار بالا سه مرتبه صدا بزن: ياحسين!... برای فرج امام زمانت، شفای مریضا، نابودی آمریکا و اسرائیل و انگلیس، پیروزی و سربلندی مردم غزه و لبنان بازم ناله بزن بگو: یازهرا!...