نمایش جزئیات

مدح ویژهٔ ولادت عقیلهٔ بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس کربلایی حسین طاهری

مدح ویژهٔ ولادت عقیلهٔ بنی هاشم  حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس کربلایی حسین طاهری

یا که از عشق مگو یا که جگر را بتراش
خَم اَبرو بکش و قرص قمر را بتراش
از علــــی دَم بزن و تیغِ دو سر را بتراش

مژه را تَر کن و با خطِ مُعلّی بنویــــــس 
هرقدر می‌شود از حضرتِ مــــــولا بنویـــس

دید حق، معرکه شمشیر زنی کم دارد 
دید میدانِ بلا شیرزنـــــی کم دارد 
دید پیغمبرِ تکبیر زنی کم دارد 

آنکه کم بـــــــود در این خانه، فقط زینب بود
آنکه باید برود تا تَهِ خط زینــــب بــــــود

پس، پس از فاطمه تصویرِ خدا زینب شد
فاطمه ضرب درِ شیر خدا، زینب شد
صاحبِ مجلسِ تفسیرِ خدا، زینب شد

مُحرمِ عشق بخوان مَرهم هر درد آمد
مَرد می‌خواست خدا  مَرد تر از مَرد آمد

شانه‌ای آمده تا بارِ بلا را ببرد
قامتی آمده تا کرب و بلا را ببرد
چادری آمده تا آلِ عبا را، ببرد

فاطمه‌وار نوشتند حسیــــــن آمده است
شصت و نُه بار نوشتند حسیـــــن، آمده است

*امشب این خانم اومده فقط نه..همه ی زندگی اباعبدالله الحسین اومده..*

آمده تا که نبیند همه را اِلّا یار
آمده تا برود سایه به سایه با یار
سایه هم دورتر و دورتر از او تا یار...

هیچ کس نیست در آفاقِ تماشایــــیِ او
نیست مانند برای دل زهرایــــی او

جای گهواره‌ی او قلبِ حسین است حسیـــــن
دلِ آواره‌ی او قلبِ حسین است حسیــــــن
و فقط چاره‌ی او قلب حسین است حسیـــــن

ماه و خورشید نَه بر محور او می‌چرخند
 شش برادر همه دورِ سرِ او می‌چـــــرخند

ماند تا بشکند او خطِ ستم را، تنها
ماند تا جمع کند اهل حرم را، تنها
تا که بردارد از این خاک عَلَم را، تنها

ماند تا چادرِ خود را بتکاند زینـــــب
کوفه را بر سرِجایش بنشاند زینـــــب

خطبه‌ای خواند که از شام بجز نام نماند
نامِ او ماند به تاریخ  ولی شام نماند
خطِ خون زنده شد و خِطّه‌ی دشنام نمانــــد

گفت در شام که اسلامِ علی می‌ماند
به رویِ مأذنه‌ها نامِ علـــــــی می‌مانــــــد