نمایش جزئیات

روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس سید رضا نریمانی

روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس سید رضا نریمانی

بسوزیم و بسوزانیم با گریه دو عالم را
که سوزاندند ناموس رسول الله اعظم را

لگد بر شاخه خورد و بار افتاد از درختی که
به زیرِ سایه اش گیرد از آدم تا به خاتم را

شبِ تشییعِ زهرا در سکوتِ کوچه هایِ شهر
علی می بُرد روی شانه اش عرشِ معظم را

*به عزت و شرف لااله الا الله
محمد است رسول و علی ولی الله...*

علی زهرای خود را خاک کرد و زیر لب میگفت
از امشب میکِشم من انتظار ابن ملجم را

به قدری گریه کرد آن شب به بالای سرِ قبرش
ز قلبش شُست با اشکش خوشی هایِ مجسّم را

شتابِ دستِ سنگین را فقط مقداد می فهمد
چِشیده صبحِ دفن فاطمه سیلیِ محکم را

تمامِ نخل ها هستند هر شب شاهدِ اینکه
علی در چاه می ریزد تمامِ دردِ عالم را

زنش را عده ای نامرد کوبیدند بر دیوار
به که باید بگوید مردِ عالم، این چنین غم را

*این غم کجا برم که تو را مردا زدند....
مادرتون رو بد زدند...جوری هم زدند که سه ماه  خوابیده بود دیگه نمی تونست بلند بشه...*

بمون،کم نیار...
چی شد روزگار؟
باید ذوالفقار غلاف کنم...
به دورم نگرد،تنت داره درد
منم که باید طواف کنم به دور تو

رو مردت حساب کن
تو مرگُ جواب کن...
نذار رو مرگت حساب کنند...
بگو بهتری که...
یه وقتی نری که...
علی رو خونه خراب کنند...

«حبیبه،نرو علی غریبه....»

کنارم بشین،علی رو ببین

*تلاش کن که دو چشمی مرا نگاه کنی..*

یه دستی به این خونه بکش...
یه حرفی بزن،تو رو جونِ من
به موی حسن شونه بکش.‌.
زهرای من...

تو این شهر نامرد،تو هر روز با این درد
درُ وا می کنی،سلام کنی....
یه کم خوب نگاه کن،بلند تر سلام کن
نگن که میخوای رهام کنی...

«حبیبه،نرو علی غریبه..‌‌..»

تو اون روزِ بد، لگد تو لگد...
مغیره می زد، قنفذ می زد...
تو کوچه مدام، جلوی چشام
با تیغ و نیام، قنفذ می زد...
ای وای من‌‌‌...

شدی نیمه جون که...
سر پا نمون که ...
یه وقت به پهلوت فشار نیاد...
پر از زخمه پهلوت
میدم حق به بازوت
بخواد با دستت کنار نیاد...
ای واای من...بد زدنت...

حلالم کن چون حیدر نیومد
می زدنت کاری ز دستم بر نیومد
همسایه ها دیدند،صداشون در نیومد
حیدر نیومد...

*اینجا اگر در خونه لگد زدند،کربلا تو گودال هر کی داره با هر چی دستشه،می زنه....*

با یارب یارب کشتی مادرو
با مادر مادر کشتی خواهرو
با بی رحمی زدن تیر آخرو
حسین جانم...

آه ای مادر من بمیرم 
می کشی آه...
با فرود هر نیزه
من بمیرم دیگه جا نیست
شده نیزه در نیزه
نیزه رو نیزه....