نمایش جزئیات

مناجات وتوسل به امام زمان روحی له الفدا اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۳به نفس حاج‌محمد رضا بذری

مناجات وتوسل به امام زمان روحی له الفدا اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۳به نفس حاج‌محمد رضا بذری

"اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ، وَمَوْضِعَ الرِّسالَةِ، وَمُخْتَلَفَ الْمَلائِكَةِ،اَلسَّلاَمُ عَلَی الْمَهْدِی وَ عَلی آبائه"

هر وقت دل بهانه ی یاد تو را گرفت
شادی از آن بلند شد و غصه جاگرفت

ابریست آسمان دل بی قرار تو
بی خود نبود اگر که دوباره هواگرفت
یابن الحسن...

گفتم شبی شبیه تو گریه کنم ولی
چشمم ز اشک خشک شد آقا صدا گرفت

 تو سوختی که سینه ام آتش گرفت و سوخت
تو روضه خوان شدی اگر این روضه پاگرفت

امروز هم بیا و بگو وای مادرم...
آخر مریض خانه ی مولا شفا گرفت

آخه راحت شدن اهل مدینه ز رفتنش
این خانه ی علیست که دیگر عزا گرفت


فاطمه جانم سنی نداشتی چقدر پیر میروی
شرم از قد هلالِ تو، حالم گرفته است

کِز کرده خاطرات تو را میکند مرور
یک گوشه خانه دار تو ماتم گرفته است

جز چند تکّهٔ کفن بین بقچه چیست
بر دیده میگذارد و محکم گرفته است

بانو گمان نمیکنی اندازه ی تو را
تابوت ساز خانه کمی کم گرفته است

فاطمه جانم!
بوسه حسین بر کف پای تو می زند
امشب برای عمر کَمَت دم گرفته است

لحظه به لحظه غسل تو را پیر میشوم
از زندگی نفس به نفس سیر میشوم

با زخم بال و پر زدنت سرخ گشته است
گلبرگهای یاسمنت سرخ گشته است

درلحظه های شستنِ از زیر پیروهَن
مثل غروب پیروهَنت سرخ گشته است

فاطمه جان !
چندین و چند جای تن تو شده کبود
چندین و چند جای تنت سرخ گشته است

اما این زخم سینه بدقِلِقی می کند هنوز
سرباز کرده و کفنت سرخ گشته است

*امام صادق علیه السلام میفرماید:بعد از اینکه میخ به سینه ی مادر ما رفت هر نفسی که مادر ما میکشید خون از سینه اش میومد..حالا یبار دیگه بگم..*

این زخم سینه بد قلقی میکند هنوز
سرباز کرده و کفنت سرخ گشته است

وا شد گره از روسریت وای بردلم
 از زیر گوش تا دهنت سرخ گشته است

*هنوز رد سیلی رو صورتت هست فاطمه جان..*

از بس که آستین به دهن گریه میکند
از بغض صورت حسنت سرخ گشته است

از غصه سر به چوبه ی تابوت می زنم
جان میکَنم من از تو ولی دل نمی کَنم

زهرا ! چه کُند میگذرد شستشوی تو
نیمه شب است تازه رسیدم به موی تو

فاطمه جانم!
به هیچ چیز نیازی نداشت حتی قبر
نگو مزار ندارد بگو نیاز نداشت

تو رو به قبله نبودی که قبله رو به تو بود
نماز خواندن تو سمت و سو نیاز نداشت

ملاک شستن دست علی ز ماندن بود
و گرنه پیکر تو شستشو نیاز نداشت

*اگر یکی از، دنیا بره بعد از جان دادنش هر قسمتی از بدنش جدا شد باید با خودش دفن بشه حتی ی تار مو یا یه تکه ناخن
امشب براتون بگم سخت ترین غسل ها غسل بدن سوخته است.. چون حین غسل پوست میاد..*

زهرا ! چه کُند میگذرد شستشوی تو
نیمه شب است تازه رسیدم به موی تو

فاطمه جانم!
به هیچ چیز نیازی نداشت حتی قبر
نگو مزار ندارد بگو نیاز نداشت

تو رو به قبله نبودی که قبله رو به تو بود
نماز خواندن تو سمت و سو نیاز نداشت

ملاک شستن دست علی ز ماندن بود
و گرنه پیکر تو شستشو نیاز نداشت

*اگر یکی از، دنیا بره بعد از جان دادنش هر قسمتی از بدنش جدا شد باید با خودش دفن بشه حتی ی تار مو یا یه تکه ناخن
امشب براتون بگم سخت ترین غسل ها غسل بدن سوخته است.. چون حین غسل پوست میاد..*

زهرا چه کُند میگذرد شستشوی تو
نیمه شب است و تازه رسیدم به موی تو

*مولا خیلی تلاش کرد که کسی نمونه، زهرای مرضیه وصیت کرد علی جان فقط تو باشی و اسما..لذا امیرالمومنین  فرمود همه برن فقط تو خونه علی و اسما ماندن .
اسما داره آب میریزه از رو لباس بناست غسل بدن زهرا رو بعضیها میگن آتش با معصوم کار نداره..خود بی بی میگه من بین در و دیوار آتیش، بصورتم می خورد.
 بله یک زمان اراده‌ی الهی بر این است ابراهیم پیامبر در داخل آتش میشه وآتش اثر نمیکنه.. امام صادق بین آتش قدم‌بر میدارن  اراده خدا است معجزه ای باشد و آتش اثر نمیکنه.اما بمیرم برای اون مادری که..

* اگه زن باردار باشه در شرایط سخت قرار بگیره اول مراقب جنینش آسیب نبینه بی بی دو دستی به در فشار میاورد.اما بمیرم هم محسنش جان داد هم صورتش سوخت هم میخ به سینه اش رفت هم نوشتن در افتاد روی زهرا..خاک برسرم خاک بردهانم..هم‌ نوشتن چهل نفر از،روی در رد شدن. حالا علی چجور میخواد این بدن رو جمع وجور کنه این همه زخم به زهرا رسید.مولا آب میریخت از اون ور خون آبه میومد.قربونت برم علی جان ..چجور این بدن نحیف رو پهلو به پهلو می کردی..مولا میخواست پیامبر رو غسل بده خطاب رسید رسول خدا رو برهنه نکنید دوباره صدا رسید رسول خدا رو به رو نخوابانید.رسول خدا برهنه نکرد مولا و به رو نخوابوند.شأن معصوم همینه نباید برهنه بشه و نباید به رو بخوابه..علی جان تو هم زهرا رو از روی لباس،غسل دادی میخواستی آب به پشتش برسه نذاشتی به رو بخوابه...بمیرم هم حسین به رو خوابوندن هم وقتی جان داد برهنه اش کردن..*

*آخه بی بی هی میگفت: علی جان حسینم رو فراموش نکن.. باشه بی بی ما هم برای حسینت شب شام غریبانت گریه میکنیم..

کمی از غسل زیر پیرهَن ماند
کمی از خون خشکت بر بدن ماند

کفن را در بغل بگرفت و بو کرد
همان طفلی که آخر بی کفن ماند

ای عزیزی که تنت پیش همه عریان شد
بر سر پیروهنت فاطمه دعوا دیده

«ای حسین...»