نمایش جزئیات

سرود ویژۀ ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام و روز جوان اجرا شده به نفسِ استاد حاج منصور ارضی

سرود ویژۀ ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام و روز جوان اجرا شده به نفسِ استاد حاج منصور ارضی

قصد کردم رود می جاری کنم
از دلم آوار برداری کنم
بعد با انگور معماری کنم
جای آنکه کار تکراری کنم
با توسل کارهایی نو کنم
چند رکعت سجده سمت تو کنم

گر چه ابروی تو محرابی کج است
این مسیر کج به ایمان منتج است
دور تو گردیدن ما، صد حج است 
این عبارت صورتش چون مخرج است
نفس تو نفسِ نفیسِ حیدر است 
خَلق و خُلق و منطقت پیغمبر است

مرغِ غم از ساحل دریات رفت
با گُلت هوش از سر باغات رفت 
آینه قربانِ سر تا پات رفت
تا که خندیدی دل بابات رفت

مسلکت آداب یک فرهیخته
صوت تو شب را به تب آمیخته
پای محرابت مؤذن ریخته
از اذانت صد بلال آویخته

بارِ رود اشهدت را جو کشید
یا علی گفتی و عالم بو کشید

نام حیدر قاب قرآنت علی
ما عجم‌هاییم سلمانت علی
در نجف خوردیم از نانت علی
فاطمه وار است احسانت علی 

قنبر خانِ ستُرگت بوده‌ایم
نوکر مادربزرگت بوده‌ایم

ما گداها عشق را فهمیده‌ایم 
هر زمان خندیده‌ای خندیده‌ایم 
وصف جودت را فقط نشنیده‌ایم 
دود بام خانه‌ات را دیده‌ایم

بانیِ رزق گدایانی خودت
در کرم یک یا حسن جانی خودت

در طلوعت گریهٔ شب را ببین
ماه، دورت، رقص کوکب را ببین
رد شدی از کوچه‌ها، تب را ببین
 با تو ذوقِ عمه زینب را ببین

عمه تشویشش به ظاهر جمع شد
از رکاب خویش خاطر جمع شد

با تو خواهر سرفرازی می‌کند
حس امن بی‌نیازی می‌کند
گیسویت را ناز نازی می‌کند
روی دستت تاب بازی می‌کند

سهم لب‌هایش به جز لبخند نیست
این سه ساله روی پایش بند نیست

نیزه را تا اختیارش می‌کنی
دشمنت را تار و مارش می‌کنی
تیغ خود را ذوالفقارش می‌کنی
هر کسی آمد شکارش می‌کنی

رزم حیدروار تو بیداد کرد
ساقی اهل حرم را شاد کرد

آب را آتش زده لب‌های تو
خیمه راه افتاده پشت پای تو
آه از احوال خواهرهای تو
مُرد وقت رفتنت بابای تو

وای اگر پیمان خون در خُم کن
اسب تو راه حرم را گُم کنم

کوچه وا کردند زهرایت کنند
خون به قلب اُمّ لیلایت کنند
قطره قطره قدر دریایت کنند
تکه تکه ارباً اِربایت کنند

آه! بابا دیگر آن بابا نشد
چند عضوی از تنت پیدا نشد