حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

متن روضه شهادت حضرت زینب سلام الله علیها-محمد علی عربنژاد

متن روضه شهادت حضرت زینب سلام الله علیها-محمد علی عربنژاد

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

استغفر الله من جمیع ظلمی و جرمی و اسرافی علی نفسی و اتوب الیه

اعوذ بالله من شر نفسی ان النفس لامارة بسوء الا ما رحم ربی

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن...

 


دوباره مست غزلخوانی ام الهی شکر

غریق بحر پریشانی ام الهی شکر

من از دیار جنونم، کجاست لیلایم؟

به کوی عشق تو زندانی ام الهی شکر

ز فیض هر دم تو آبرو به من دادند...

***

آنچه که داریم از دولت سر اهلبیته، همه ی ما ریزه خوار سفره ی حضرت فاطمه و فرزندان فاطمه علیهم السلام هستیم.

حدیث لولاک را بخوانید؛ ببینید؛ دقت کنید؛ هرچه داریم به برکت وجود نازنین پیامبر و اهلبیتیم

***

به سجده می روم ذکر سجده ام این است

اسیر یار خراسانی ام الهی شکر...

 


شب وفات اسوه ی صبر و شهامت، ام المصائب، شاگرد اول مکتب حضرت فاطمه و دانشجوی ممتاز دانشگاه زهرای مرضیه(س)، حضرت زینب کبری سلام الله علیهاست.

بدنیا که آمد هنگام ولادت حضرت، قنداقه را دست امیر المونین دادند؛ آقا! برای دختران اسم انتخاب کنید؛ علی(علیه السلام) فرمود: من در انتخاب این اسم بر پیامبر سبقت نمی‌گیرم، قنداقه را آوردند خدمت رسول خدا؛ آقا برای دختر علی اسم انتخاب کنید؛ فرمود بر انتخاب اسم این دختر بر خدا سبقت نمی گیرم؛ جبرئیل نازل شد یا رسول الله! خدایت سلام می‌رساند و می‌فرماید: نام این دختر را زینب بگذارید .زینب یعنی زینت پدر، احیا کننده ی نام اندیشه علی. زینِ اب... زینت پدر...

***

امشب به سبک کرب و بلا گریه می کنیم

همراه سیِّد الشُّهداء  گریه می کنیم

صاحب زمان گرفته عزا گریه می کنیم

از داغ روح صبر و وفا گریه می کنیم

مثل تمامی علما گریه می کنیم

 


(بچه هیاتی ها!)

 


آقا ببین که با رفقا گریه می کنیم

امشب به یاد عمِّه ی سادات مضطرم

گریه کن مصیبت و غمهای خواهرم

شد کهنه پیرهن همه ی عشق و باورم

مثل غروب غصِّه و غم فکر معجرم...

***

در بازار کوفه، شروع کرد خطبه خواندن؛ آنچنان کوبنده و عالمانه و با صلابت، همه گفتند علی و نام حیدر کرار زنده شده! بنی امیه را رسوا کرد؛ چاره ای برای امویان نبود برای ساکت کردن زینب اطهر، یک کاری انجام دادند که زینب زهرا از سخنرانی خاموش شد. یک وقت حضرت دید یه عده از مردم به صحبت هاش توجه ندارند!! انگار دارند یه گوشه ای از جمعیت رو نگاه می کنن! و یه چیزی رو بهم نشون میدن!همینکه زنیب کبری نگاه کرد؛ وای...وای...وای...دید سر بریده داداشش حسین بالای نیزه...

 


سری به نیزه بلند است در برابر زینب

خدا کند که نباشد سر برادر زینب...