نمایش جزئیات
روضه و توسل ویژهٔ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده به نفس سید مجید بنی فاطمه_چه ظلم ها که به اولاد مصطفی کردن

چه ظلم ها که به اولاد مصطفی کردن
خدا گواس«گواه هست» به حال علی جفا کردن
گلوی تشنه بریدن از حسین به صبر
سر مقدس او را به نیزه ها کردن
آخ امام چهارم ما را به شام آوردن
*شام میدونی کجاست دیگه؟!همونجاییکه عمامه اش سوخت،همونجاییکه فرمود: از همه جا بیشتربه ما سخت گذشت اونقدر به ما زخم زبون زدن،
امام چهارم مارا به شام اوردن
میان خلق وِرا خارجی صدا کردن
امام پنجم مارا به زهر کین کشتن
بسا ستم که به آن حجت خدا کردن
به بیت حضرت صادق هجوم آوردن
قیامتی دیگر از این ستم بپا کردن
*کجان این گریه کنان.. نکنه فقط بلدی محرم داد بزنی..برا آقایی داد بزن حرمتش رو شکستن..برا این بیت اگه شیعه بمیره جا داره*
سر برهنه، دل شب، زخانه اش بُردن
چه ظلم ها که به آن نَجل مصطفی کردن
در آن سیاهی شب اهل بیت آن مظلوم گریستند و برای پدر دعا کردن
*آخه نیمه شب ریختن توخونه ی حضرت ،
دَر داده میسوزه..سجاده از زیر پاش کشیدن..این پیرمرد با صورت رو زمین افتاد.یکی گفت اجازه بدید عبا روشونه اش بندازیم..گفتن نه.. بی عمامه کشون کشون آوردن جلو زن و بچه اش بیرون..درد اینجاست ها..*
همه سواره، او را پیاده می بردن
نه رحم کرده نه از حضرتش حیا کردن
*ابن ربیع ملعون سواره بود، دستهای حضرت بسته بود..نانجیب می تازید، وقتی پیرمرد رو زمین می افتاد خیال میکردی این صبر میکردن این بلند بشه روپاهاش..رو خارها میکشیدش..قربونت برم سه سالش بود وسط بیابون میگفت: عمه پاهام درد میکنه.چقد بده آدم بچه اش رو گم کنه اونم وسط، بیابونا..*
سه بار تیغ کشیدن بهر کشتن او
عجب به عهد رسول خدا وفا کردن
امام صادق ما را به زهر کین کشتن
مدینه را ز غمش دشت کربلا کردن
*نفس نفس میزد لباس هاش پاره شده بود، صورت خاکی، وارد کاخ منصورش کردن. میدونی چه وقتی بود دیدن منصور نامرد رو تخت نشسته داره شراب میخوره.
بی حیا یه نگاه به حضرت کرد و به حضرت تعارف زد.حضرت فرمود: گوشت وپوست وخون ما از این چیزها به دوره..صدا زد برام شعر بخون. حضرت شعرهایی در مذمت دنیا خوند. منقلب شد مشاورینش هم دورش بودن یجایی شمشیر کشید بعضی ها گفتن یک بار بعضی ها گفتن سه بار شمشیر کشید آقا رو شهید کنه شمشیرش رو غلاف کرد دستهاش میلرزید.گفتنچیشد گفت همچین که شمشیر رو بالا بردمجلو صورت امام صادق یه وقت متوجه شدم دیدم وجود نازنین پیغمبر چنان غضب آلود صدا زد منصور تیغت رو کنار بذار. بخدا قسم اگه تار مویی از سر پسرم صادق کم بشه تاج و تختت رو بهم میریزم..میخوام عرض کنم یا رسول الله یه تیغ بالاسرپسرت کشیدن طاقت نیاوردی..خواهرش باعجله دوید از بلندی نگاه کرد.دید همه دارن ی نقطه رو میزنن این شمشیرا بالا میاد نیزه ها بالا میاد فقط آی مردم همینقدر بگم اوناییکه حَربه نداشتن دیدن گوشه کنار سنگجمع میکنن..حسین.جان....*
برچسب ها
- سید مجید بنی فاطمه
- باب الحرم
- متن
- شهادت
- آموزش مداحی
- دانلود مداحی
- بنی فاطمه
- متن روضه
- متن شعر
- شعر مداحی
- اشعار مذهبی
- روضه و توسل
- شعر روضه
- متن اشعار
- حاج سید مجید بنی فاطمه
- شهادت امام صادق
- متن روضه جانسوز
- متن روضه شهادت امام صادق
- دانلود متن روضه برای امام صادق
- دانلود متن روضه شهادت امام صادق
- متن گریز روضه