نمایش جزئیات

مدح ویژهٔ دهه کرامت و ولادت امام رضا علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مجید بنی فاطمه _ نگاهم کن دلم یک خلوت جانانه میخواهد

مدح ویژهٔ دهه کرامت و ولادت امام رضا علیه السلام  اجرا شده به نفسِ سید مجید بنی فاطمه _ نگاهم کن دلم یک خلوت جانانه میخواهد

نگاهم کن دلم یک خلوت جانانه میخواهد
کبوتر وار آمد روی گنبد، دانه میخواهد 
عطش دارم تو در جریانی و دیری ست میدانی 
دلم یک جرعه از دریای سقّاخانه میخواهد
 
ضمانت کردی و از دستهای مهربانِ تو 
برای بستن پیمان دلم پیمانه میخواهد 
فدای آن گلایل های بالای ضریحت که 
ملائک پرور است و دور خود پروانه میخواهد
 
گدا آداب درباری نمیداند فقط از تو 
سلامی مهربان و کاملاً شاهانه میخواهد 
سر از دیوار گوهر شاد عمری بر نمیدارم 
که غمهای وسیع و بی شمارم شانه میخواهد 

به گنبد عادتم دادی کنار صحن آزادی 
کبوتر بچه ات را رد نکن که لانه میخواهد 
*روز ولادتی بگو آقا ..*
به دعوت نامه محتاجم نگاهم خیره مانده از تو برات کربلا از دست صاحب خانه میخواهد

میدونی دوست دارم امام رضا
میدونی عاشقتم امام رضا 
تو حیات جاودانی واسه من 
بهتر از جان جهانی واسه من 
مگه تو ضامن آهو نشدی 
سبب خرمی او نشدی 
تو غریب الغربایی، مگه نه ؟
دستگیر ضعفایی، مگه نه ؟

آمده چشم روشنی دیگر 
میبرم چشم روشنی دیگر 
باز کن در که شعر آوردم 
بیت هایی نگفتنی دیگر 

به رسول خدا خبر بدهید آمده پاره تنی دیگر 
مادر امام شد نجمه باب حاجات شد زنی دیگر 

ماه ذالغعده اش خدا بخشید 
عرش خود را به دامنی دیگر
آی بیچارگان کجا ماندید 
که بنا گشته مأمنی دیگر 

پُر دلشوره ام امام رضا 
در صف حشر با منی دیگر 
از دل نور، نور آمده است 
باز موسی به طور آمده است 

هر چه که شبهه ها فراوان شد 
پرسش سخت با تو آسان شد 
آقا جان! عاقبت هم به دست بدخواهان 
قله ی علم تو نمایان شد 

هر که با علم تو جدل کرده 
آخر از کرده اش خود پشیمان شد 
کافری در مناظره با تو
 زود با یک نظر مسلمان شد 

با نگاه تو مرد سلمانی
 فیض منّا گرفت و سلمان شد
وخدا مدح خاندانت را آنقدر گفت و گفت
قرآن شد 

خواست مامون که پادشاه شود
 تویی اما کسی که سلطان شد
عرش در شان بارگاهت بود 
افتخارش نصیب ایران شد 

عالم آل احمدی آقا 
به خراسان خوش آمدی آقا 

ما همه عاشقان یک دله ات
ما دویدیم پشت غافله ات 
نسل در نسلِ ما همه هستند 
بند در بند اسیر سلسله ات
 
از نشابور رد شدی و هنوز 
در دل سنگهاست ولوله ات
هر کجای جهان اگر باشم
 از دلم دور نیست فاصله ات 

گاه اما گناهکاران را یاد کن 
در قنوت نافله ات 
از تو تنها عبا نمیخواهند
که بهشت است کمترین صله ات

وقت اذن دخول میمانم و 
برای تو شعر میخوانم 
در کنارت کلام یادم رفت 
بار دیگر دعام یادم رفت 
بیت دوم  مرا ببخش آقا
 هول بودم سلام یادم رفت

آمدم پیش تو که درمانی 
دردهایم تمام یادم رفت 
نه فقط درد من خودم را هم 
بین آن ازدحام یادم رفت 

در حریمت به سجده افتادم 
در نمازم قیام یادم رفت 
خیره بودم به نور گنبد تو 
گردش صبح و شام یادم رفت
 
تو به قولت وفا کن آخر کار 
من که عهدم مدام یادم رفت 
کار قبر و قیامتم با تو ست 
قول دادی شفاعتم با تو ست 

*فرمود: برا من گریه کنید. گفتن آقا خوبیت نداره پشت سر مسافر گریه کردن حضرت فرمود مسافری که امید باز گشت داشته باشه. اگه من برم دیگه بر نمیگردم. زن و بچه اش براش گریه کردن. زینب چند تا سفر با حسین رفت اما سفر آخر زینب آواره شد همه جا برا حسین گریه می کرد..*

به نیزه دار بگو چند گام بیشتر آید 
چند بوسه بگیرم از این گلوی بریده 

کنار محمل و دستم نمیرسد به سر نی 
ببخش من را که قدم ز بار غصه خمیده